آلبوم نیاز Niyaz Album

آلبوم نیاز Niyaz Album

شنبه 17 مارس 2007
/ / /
niyaz.jpg

آلبوم نیاز Niyaz کاری از خانم Azam Ali میباشد که شرکت Six Degrees آنرا به بازار عرضه نمود. خانم Azam Ali در ایران متولد شده اند و در چهار سالگی به هند رفتند و هم اکنون در ایالات متحده بسر میبرند. ایشان هم خواننده و هم نوازنده بوده و در آلبوم نیاز با آقای Ramin و Rizzo همکاری داشتند. این آلبوم را دوست بسیار خوبم آقای دکتر بنائیان به من هدیه دادند و باید از ایشان تشکر کنم ، نه تنها بخاطر این آلبوم بلکه بخاطر کمک و دلگرمی ایشان برای ادامه دادن وبلاگ. ایشان جزو Audiophile هایی هستند که اطلاعات خوبی در زمینه های فای دارند و برخلاف من موسیقی را از سرگرمی های فای بیشتر دوست دارند. خانم Azam Ali در سایت خودشان اشاره داشتند به اینکه به فرهنگ و هنر کشور مادری اشان علاقه مندند و سعی میکنند آنرا به دنیا معرفی کنند. همانطور که میدانید هالیوود فیلمی بنام 300 ساخته که صدای خانم Azam Ali در موسیقی فیلم وجود دارد و این مساله کمی اذهان را در مورد ایشان دچار تردید کرده است. فیلم 300 را ندیدم اما بسیاری از وبلاگ نویسان ایرانی به آن واکنش نشان دادند چرا که اینطور بنظر میرسد در این فیلم سعی شده تاریخ ایران را بشکلی غیر واقعی نشان دهد. البته در سایت خانم Azam Ali مطلبی در این مورد وجود دارد که ایشان توضیحاتی در مورد دلیل همکاری اشان برای ساخت موسیقی فیلم داده اند. در مورد کیفیت رکورد باید بگویم صدا Detail و گسترش فرکانسی خوبی داشت و صدا با حالتی زنده Live پخش میشد. سیستم من کمی در Complex Music فوروارد میشه که نمیشه تقصیر رکورد گذاشت و کمی هم سیستم من در فرکانسهای پایین به مشکل میخورد اما این مساله زیاد مشهود نبود. فضای آکوستیکی صدا یکدست و سکوت پس زمینه زیاد بود. Signal Level کمی بالاتر از حد معمول ضبط شده بود که من مجبور بودم ولوم CD Player را پایین بیارم تا بافر ورودی آمپلی فایر سیگنال را برش ندهد. البته چون موسیقی دینامیک نسبتا بالایی داشت احساس بریدگی در صدا بود و بنظرم خود رکورد کمی مشکل داشت چرا که هم فرکانسهای بالا کمی Bright با بافت خشک بود و هم Sibilance صدای خواننده با تاکید شنیده میشد. صدا ریتم و Cleanness خوبی داشت و تصویر صدا عمق و ابعاد خوبی داشت و Texture صدا میتوانست در ناحیه وسط و بالا بهتر باشد. موسیقی شنیدنی و حتی در اولین لحظات با من در ارتباط بود. اجرای موسیقی شرقی در فضای (صدای سازها) متفاوت برام جالب و شنیدنی هست. صدای خواننده شاخص خاصی داشت و حدس میزنم صدای ایشان در استودیو کمی تغییر شاخص داشت اما صدا به گوشم شنیدنی بود. صدای خواننده گرم نبود اما Sweetness خاصی داشت و با فضای موسیقی سازگار بود. از موسیقی لذت بردم ، قبلا موسیقی هندی را یکبار در خانه دکتر کیهانی شنیده بودم که در آن یک ارکستر بزرگ با سرپرستی راوی شانکار Ravi Shankar در رویال آلبرت هال لندن برای بزرگداشت جرج هریسون برنامه اجرا میکرد. در آهنگ چهارم قطعه قدیمی خراسانی “بیا بریم دشت کدوم دشت …” اجرا شد که یاد اجرای سیما بینا افتادم. در پشت جلد آلبوم تصویری از مسجد با معماری ایرانی و آیه های قران دیده میشد. در انتخاب اشعار هم از اشعار مولانا و اشعار عرفانی دیگری (فکر کنم از ادبیات هند) به چشم میخورد. اسم آلبوم هم معنی خاصی را در ادبیات عرفانی تداعی میکند. بنظر میرسه آثار مولانا در غرب تاثیر زیادی داشته و هر روز به تعداد علاقه مندان به این عارف سده ششم هجری اضافه میشود. قبلا مدونا و تعدادی از گروه های غربی هم از اشعار مولانا استفاده کرده بودند و نمیدانم چرا انسان امروز در غرب به این روح دوست داشتنی شرقی علاقه پیدا کرده است. شاید انسان علم پرست امروز در اوج رفاه و تسلط بر محیط (با ابزاری بنام علم) اون احساسی رو که باید نداره و نیاز داره تا بخود برگردد و گمشده خویش را جای دیگر جستجو کند (فکر میکنم عبارت Niyaz هم به همین مساله اشاره دارد). مولانا نگاهی متفاوت به مساله خدا ، انسان و مذهب داشت و باور داشت انسان باید بسوی پروردگارش رود ، به عالم بالا اما نه با منطق و فلسفه بافی بلکه با عشق و ایمان الهی. مولانا تلاش زیادی داشت تا ره یافتی به مساله “از کجا آمده ام آمدنم بهر چه بود؟” و درک معنای هستی داشته باشد اما برخلاف فیلسوفان به عقل ایمان نیاورد و از پرستش خدایی گفت که آرزوی دیدنش را داشت ، اینجا را ببینید. مولانا با خدایش اینگونه سخن میگوید :

کاشکی از غیر تو آگه نبودی جان من                  خود ندانستی بجز تو جان معنی دان من
تا نه ردی کردمی و نی تردد نی قبول                  بودمی بی دام و بی خاشاک در عمان من
غیر رویت هرچه بینم نور چشمم کم شود             هرکسی را ره مده ای پرده مژگان من
سخت نازک گشت جانم از لطافتهای عشق           دل نخواهم جان نخواهم آن من کو آن من
همچو ابرم رو ترش از غیرت شیرین خویش        روی همچو آفتابت بس بود برهان من
رومگردان یک زمان از من که تا از درد تو         چرخ را بر هم نسوزد دود آتشدان من
تا خموشم من ز گلزار تو ریحان می برم             چون بنالم عطر گیرد عالم از ریحان من
من که باشم مرترا من آنک تو نامم نهی               تو کی باشی مرمرا سلطان من سلطان من
چون بپوشد جعد تو روی ترا ره گم کنم               جعد تو کفر من آمد روی تو ایمان من
ای بجان من تو از افغان من نزدیکتر                  یا فغانم از تو آید یا توی افغان من

3 Comments