Van Den Hul The Third

Van Den Hul The Third

یکشنبه 1 آوریل 2007
/ / /
van.jpg

باید در مورد کابل بلندگوی The Third محصول شرکت هلندی Van Den Hul بنویسم. کابلی که حتی در سیستم غیر رفرنس من و فضای آکوستیکی غیر ایده ال خانه ما تاثیر زیادی بر من داشت و این تاثیر گذاری آنقدر بود که مجبورم میکنه در موردش احساسم را پنهان نکنم و با قیمت بالایی که این کابل داره (4200 یورو برای 2 متر) در موردش بنویسم. دوباره یاد آوری میکنم هر کسی خودش باید ببینه هر کامپوننت گران به نسبت هزینه ای که میگیره چقدر Musicality رو با در نظر گرفتن شاخص اقتصادی افزایش میده و من اینجا قصد ندارم برای شرکتها تبلیغ کنم و کاربران را تشویق به خرید نمایم. این کار برای من جنبه یک سرگرمی داره و دوست دارم خواننده با خیال راحت و بدون دل مشغولی این تحلیل رو بخونه. امیدوارم تاثیر نوشته ها مثبت باشه و در جهت آگاهی دادن باشه نه تحریک کردن کاربر به خرید.

قبل از هر چیز باید از دوست خوبم جناب آقای سهیل حجت کاشانی نماینده شرکت VDH (مخفف Van Den Hul) در ایران تشکر کنم چرا که به مدت دو هفته (زمانی که لازم داشتم تا به یک تحلیل برسم) این کابل گران قیمت را در اختیار من قرار دادند و این امکان را فراهم آوردند تا آنرا در خانه خودم تست نمایم. این تجربه برایم بسیار جالب و ارزشمند بود و باعث شد حتی نسبت به صدای تک تک کامپوننت های سیستم خودم از جمله بلندگو و آمپلی فایر آگاهی بیشتری پیدا کنم. این کابل بلندگوی شرکت vdh و Interconnect های مدل The First و The Second از کربن Carbon بجای فلز مس یا نقره استفاده میکنند و در ساخت آنها از هیچ فلز و یا آلیاژی از فلزها استفاده نشده است. این تکنولوژی مخصوص شرکت vdh میباشد و من کابل The Second را بهمراه کابل بلندگوی Revelation در سیستم خودم استفاده میکنم. با گذشت بیش از یکسال از هر دوی آنها راضی هستم و جالب اینکه قیمت کابل بلندگوی Revelation نصف قیمت بلندگوی من است هرچند اکثر کاربران چنین نسبتی را احمقانه میداند اما من فکر میکنم Texture صدا در حس شنیداری خیلی مهم هست و کابل ارزش هزینه کردن دارد. سورس دیجیتال Accuphase DP-55v با کابلهای The Second به آمپلی فایر Krell KAV-300il متصل گردیده و بلندگوی Dynaudio 82 از طریق کابل بلندگوی The Third به آمپلی فایر متصل گردید. گوشم به صدای Revelation آشنا بود و نیازی به A/B تست نبود هر چند بعد از تست دوباره Revelation را برگرداندم و آنرا شنیدم تا نوشته هایم را چک کرده باشم. در مورد تحلیل نوشتم قصد دارم یک سبک خاصی رو در پیش بگیرم که در آینده در موردش مینویسم تا خواننده بهتر بتواند ارتباط برقرار کند و بهتر میبینم ابتدا با ادبیاتی ساده در چند خط نمایی کلی از صدا ترسیم کنم و بعد به تحلیل دقیق تر بپردازم. این کابل تاثیر بسیار کمی بر روی صدا داشت و حداقل در سیستم من کاملا از سیستم بیرون می آمد (یعنی شاخص هایش دیده نمیشد). صدا خیلی حالت مستقیم Direct داشت (یعنی احساس میکردید آمپلی فایر مستقیما به بلندگو وصل شده است) و شفافیت صدا بالا بود. شاخصی یکدست و بافت Texture صدا عالی بود که اجازه میداد لطافت و ملاحت صدا کمترین آسیبی نبیند. این نمایی کلی بود و الان باید به جزئیات بپردازم. اگر زیاد نوشتن شما را خسته میکند حتما مرا در جریان قرار دهید تا از این به بعد حجم مطلب هر پست را کمتر کنم (مرسی).

همانطور که میدانید سیستم من رفرنس نبوده و خصوصا بلندگوها از ایده ال فاصله زیادی دارند و من برای تحلیل از دو چیز استفاده میکنم یکی تجربه قبلی شنیداری و اطلاعات ای که از صدا دارم و دیگری درک تفاوت حاصل در صدای سیستم که ناشی از تغییر کابل Revelation به کابل The Third هست. فرض میکنم تا حدی با این شرایط به درک صدای The Third نزدیک شده باشم. تفاوت بین دو کابل حتی در سیستم من بسیار مشهود بود و فکر میکنم در یک سیستم رفرنس تفاوت بیش از این باشد و تبدیل به یک Revolution شود. مهمترین شاخصی که در ابتدا به چشم می آمد جداسازی Separation استرینگ های صدا بود ، به شکل زیر نگاه کنید :

p.jpg

شکل بالا سمت راست در هم رفتگی استرینگ ها و در سمت چپ عدم تداخل آنها

یعنی هر استرینگ صدا بدون کوچکترین تداخلی با استرینگ های دیگر با جریانی طبیعی و ریتمی عالی و شفافیتی بالا در مکان Stage خودش پخش میشد حتی در ضربات و به این میگن جداسازی یا پردازش موازی Parallel Processing عالی در Complex Music (این عبارتهای من درآوردی را بعدا بیشتر توضیح خواهم داد). شنونده ره یافت بسیار خوبی به موسیقی دارد و حتی در ولوم های بالا کابل شاخصی ندارد که صدا شنونده را آزار دهد و موسیقی حتی در لول بالا انرژی اضافی ندارد. جریان صدا بسیار کنترل شده تر و بافت صدا نرم تر شد. Soundstage بعد پیدا کرد و خصوصا در فرکانسهای Extreme (یعنی بالای High و پایین Bass) خیلی بهتر شد و مهمتر از همه شاخص تصویر صدا نسبت به فرکانس تغییر شکل نداشت. این مساله بسیار مهم هست حتی در انتخاب ساز هم این شاخص هست که یک ساز خوب باید شاخص صدای نت هایش یک دست و با تغییر فرکانس تغییر نکند. صدا اصلا فوروارد Forward نمیشد ، حتی در ضربات ای که انرژی فرکانسهای بالا زیاد بود. صدا حالت تیز و گوش آزار (حتی در دراز مدت) نداشت بلکه آرام ، راحت Ease ، نرم Smooth و گوش نواز Sweet بود. صدا در ابتدا که کابل تازه وصل شده بود خیلی Transient سریع نداشت و کمی تنبل رندر میشد اما بعد از گذشت شش ساعت به حالت خوب و پایدار رسید و صدا طراوت و چابکی خود را بدست آورد. صدا شاخصی یکدست در نواحی فرکانسی داشت و انرژی صدا در Upper High و Lower Bass کمتر بود (alittle hooded at high) اما صدا بسیار بالانس و طبیعی پخش میشد. ره یافت بیشتر به صدا و شنیده شدن جزئیات بیشتر نباید با تیزی و ناآرامی در صدا و خستگی (Fatigue) در درازمدت همراه باشد و میزان انرژی صدا در فرکانسهای بالا باید متعادل و طبیعی باشد و کابل The Third صدایی عالی با جزئیات بالا داشت. کابلهای مسی یا نقره ای در فرکانسهای Extreme انرژی بیشتری دارند اما بسیاری از آنها بدلایلی Texture خوب و یکدست نداشته و شاخص صدایشان با افزایش فرکانس تغییر میکند و در فرکانسهای بالا حالت طبیعی و آرام را از دست میدهند. کابل The Third با یک گسترش فرکانسی مناسب Texture بسیار عالی و یکدستی را ارائه میداد با شاخصی خاص که کمی از Neutrality کامل فاصله میگرفت. پیشنهاد میکنم تا حد امکان طول کابلها را کوتاه انتخاب نمایید ، کمتر از 2 متر برای کابل بلندگو و کمتر از 1 متر برای کابل Interconnect. من 2 متر را تست نمودم و خیلی خوب بود با اینحال پیشنهاد من بین 1 تا 1.5 متر هست چرا که هر چقدر طول کابل کمتر باشد Directness (میزان احساس نزدیکی به صدا) صدا بیشتر و جریان دهی کابل بهتر میشود (بدلیل کاهش امپدانس) خصوصا در فرکانسهای پایین که بلندگوها جریان زیادی میکشند. کابل حتی با ایده ال ترین طراحی و بهترین کریستال و دی الکتریک با افزایش طول افت نسبی دارد و میزان اثر آن بر سیگنال بیشتر میشود و پیشنهاد میکنم تا میشود طول آنها را کمتر انتخاب کنید (دقت نمایید کوتاه کردن کابل توسط برش کابل و لحیم سر آن توسط یک فرد عادی راه حل اصلا مناسبی نبوده بلکه هنگام خرید باید کابل کوتاه بخرید چرا که بهتر است هر کابلی در کارخانه سازنده Terminate شود). شاید موسیقی متن فیلم گلادیاتور را شنیده باشید ، آهنگ Track 17 هنگام پخش فضا (Ambience) و تصویری (Soundstage) عالی داشت خصوصا در ناحیه وسط Midrange و بالا High Frequency که حس موسیقی بسیار خوبی را به شنونده منتقل میکرد. احساس کردم صدا گران شد و کاملا تحت کنترل در آمد. با اینکه کابل Revelation از مس استفاده کرده بود اما The Third صدا را در ناحیه پایین بهتر کنترل میکرد (علی رغم نوشته مارتین کالمز که نوشته بود Slam ناحیه پایین Revelation بیشتر بود من فکر میکنم vdh آنچه چند سال پیش بنام Revelation تولید کرده با این کابلی که من بنام Revelation در اختیار دارم تفاوت دارد برای همین مساله اعتقاد دارم هر کامپوننتی باید تست شود) . صدا حتی در ضربات ناحیه پایین Bass فوروارد نمیشد و صدا هم شفاف تر بود و هم کنترل شده تر هرچند به نسبت کابلهای گران فلزی کمی نیاز به Physicality ، گسترش و سرعت بیشتر داشت. درایورهای بلندگو در ناحیه پایین حرکت کمتری داشتند و این نشان میداد صدا در ناحیه Bass کنترل شده تر هست. برای تست ناحیه پایین از موسیقی متن فیلم تایتانیک هم میتوان استفاده نمود. این مساله (Physicality در ناحیه پایین) اصلا در حس شنیداری من تاثیری نداشت و گوش من به Slam کمتر براحتی عادت میکند و من صدای Third را دوست دارم. میشود با انتخاب طول کوتاهتر Slam را افزایش داد و این شاخص صدا به گوش من یک شاخص Musical نیست بلکه یک پارامتر Fidelity هست. صدا Emotion و Body خوبی داشت و بسیار Liquid بود خصوصا در ناحیه وسط Midrange که احساس میکردم صدا در اتاق نفس میکشد (Breath) با حالت زنده (Live Presence) و طبیعی با تصویری Wide Soundstage و عمیق. بنظر میرسید کابل رفتاری بسیار خطی داشت و انرژی زائد همراه صدا شنیده نمیشد و این Purity (حالت خالص داشتن) در صدا بسیار لذتبخش بود. صدا Impact بیشتری پیدا کرد همراه با Bloom بیشتر و با حالتی Round تر ، آرام تر و Safe تر از گذشته. Track 17 گلادیاتور در Time Domain ریتم فوق العاده ای داشت و استرینگهای آن با راحتی و آرامش رندر میشدد. بنظرم مدلسازی دقیق رفتار یک کابل خصوصا مساله Texture آنرا نمیتوان با ساده سازی قوانین ماکسول و خطی فرض کردن پارامترهایی مانند خطی بودن و … انجام داد و انجام اینکار هم با همه پیچیدگیهایش به نظرم خیلی فایده ای ندارد و مهم احساس ما هنگام شنیدن هست. فکر میکنم The Third با سه و نیم میلیون رشته کربن توانسته صدایی یکدست ، بدون Grain ، بدون Edge در صدا ، بدون حساسیت به افزایش فرکانس را تحویل شنونده دهد. فکر میکنم شاخص صدا در مقایسه با کابلهای رفرنس فلزی کمی آن Speed و Neutrality رو از نظر گسترش فرکانسی نداره و در Extreme ها انرژی کمتری دارد هر چند به عقیده من همین گسترش فرکانسی کاملا قابل قبول و مناسب است و گوش من نیازی به گسترش بیشتر حس نمیکند. مثلا میگویند کابل Nordost Valhalla در فرکانسهای بالا گسترش و شفافیت بیشتری (White Sound) دارد و کابل AudioQuest Everest در فرکانسهای پایین Physicality و گسترش بیشتری دارد ، از نظر من گسترش بیشتر خوب است اما به شرط اینکه Texture صدا عالی باقی بماند. بنظر من Texture صدا در حس شنیداری در دراز مدت بسیار تاثیر گذار بوده (لااقل در مورد من با موسیقی هایی که گوش میدهم اینطور هست) و یک پارامتر اساسی Musical بحساب می آید. کابلهای کربنی The First و The Second و The Third هر سه شاخصی یکسان و بافتی خوب دارند و در دراز مدت آرامش شنونده را بهم نمی زنند. صدا کمی از Neutrality کامل فاصله میگیرد اما بعلت بافت خوب و یک دست گوش زود به آن عادت میکند و از موسیقی لذت میبرد. کابل را در سیستم Fullrange تست کنید اگر حتی با طول کوتاه کابل نیاز به Physicality بیشتری در ناحیه پایین داشتید میتوانید از Biwire استفاده نمایید و در ناحیه پایین از یک کابل فلزی بهره ببرید. پتانسیل یک کامپوننت در یک سیستم سازگار Match مشخص میشود و حتما باید صدای یک کامپوننت در سیستم شنیده شود تا به میزان سازگاری آن با سایر قسمتها پی ببریم و تاثیر خوب این کابل در سیتمهای مختلف متفاوت خواهد بود و نباید فکر کنید اگر در سیستم من صدا اینهمه بهتر شد در سیستم شما هم چنین انقلابی رخ دهد ، البته حتما صدا بهتر میشود اما باید میزان این تفاوت بر اساس سازگاری مشخص گردد و تاثیر آن بر پارامتر Musicality .

جریان موسیقی کشش (منظورم اینه صدا خیلی لذتبخش بود) زیادی داشت و حس شنیداری را مجذوب خود میکرد و اجازه میداد مغز موسیقی را دنبال کند بدون اینکه توجهی به سیستم داشته باشد و من بارها و بارها در حین شنیدن حواسم از شاخص های صدا بسمت شنیدن موسیقی جلب شد (این یعنی Musicality بالا). صدا در ناحیه بالا کمی Hooded و Dark بود اما Air و جریان خوبی داشت و هیچ آزاری در دراز مدت نداشت هر چند بنظر من این کابل به هیچ وجه صدا و جزئیات آنرا سانسور و به اصطلاح خوش صدا (Euphony) نمیکرد و رکورد بد به همان شکل که بود پخش میشد. وقتی صدا حالت زنده ، Rich و لطیف نداره آدم دلش میخواد به صدا ولوم بده تا یه کمبودی که در صدا حس میکنه رو جبران کنه اما با این کابل ، صدا آن ره یافت لازم را ایجاد میکرد تا شنونده در ولوم متوسط یا پایین صدای خوب بشنوه و احساس نکنه باید ولوم صدا رو زیاد کنه. در اینحالت هم همسایه ها مجبور نیستند آنچه شما میشنوید را بشنوند و هم شنونده غرق در موسیقی میشه. بافت صدا اصلا حالت dry و Lifeless نداشت و اصلا Soundstage حالت Flat و بدون بعد نداشت و صدا حالت Sensual ، Juicy و Liquid داشت. در عین حال بیشترین جزئیات در صدا شنیده میشد بدون فشار (openness & Unforced Detail) و با حالتی آرام و طبیعی. صدای کابل Revelation کمی فشار داشت با تصویری Flat تر و بافتی Dry تر اما The Third خیلی راحت صدا رو رندر میکرد. آکوستیک خانه اجازه نمیداد یک Soundstage خوب و شفاف داشته باشم و نمیتوانم خیلی در مورد Soundstage بنویسم اما در مقایسه با Revelation فضای بزرگتری ایجاد شد و تصویر از حالت تا حدی Flat خارج شد و تصویر Layered تر و Open تر شد. شفافیت باعث میشه هر استرینگ سر جای خودش باشه و بهتر در تصویر مشخص بشه. بنظرم Sharpness تصویر کمی کمتر از کابلهای فلزی رفرنس بود و فکر میکنم ابعاد تصویر صدای یک کابل رفرنس فلزی کمی بیشتر باشه هر چند این تنها یک حدس هست. شاخص صدا بخاطر هم خوانی بیشتر کابل The Second (تمام کربن) با کابل The Third (تمام کربن) یک دست تر شده بود و از نظر من صدای این کابلها با شاخص صدای Accuphase DP-55v هم خوانی بیشتری داشت تا با صدای Krell 300il و Dynaudio 82. آمپلی فایر Krell نیاز به صدای Direct تر ، شفاف تر با Texture بهتری داشت و بلندگو هم که خیلی چیزها لازم داشت و شرح اش اینجا طول میکشه. صدا در آلبوم نیاز Niyaz چه شفافیتی داشت و بقول دوستان Body داشت ، صدا با روح و زنده پخش میشد و کابل Third کاملا کابل Revelation رو در هر شاخصی که من میفهمیدم Outclass کرد. کابل Third قیمتی شش برابر Revelation دارد و به نظر من صدا دو کلاس بالاتر رفت. Purity و شفافیت بقدری خوب بود که شنونده کاملا حرکت نت ها را حس میکرد و فراز و فرود موسیقی چه باحال شنیده میشد و کششی وصف ناشدنی شنونده رو به موسیقی پیوند میداد. حتی Dynamic Complex Music با همه فشاری که به سیستم میاره راحت و شنیدنی بود. احساس Solidity و سلامت در صدا بیشتر شده بود اما بلندگو هایم در ولوم های بالا کم می آوردند و البته Krell هم در ولوم بالای 90 کم میآورد. چقدر خوب میشد یک بلندگوی رفرنس میداشتم حداقل برای این تست. لطفا فکر نکنید مشکلی هست و من کلی در مورد عدم های فای بازی قبلا دوستان رو نصیحت کردم و درست نیست اینجا از دوست دارم یا دلم میخواست بنویسم. رکورد های خوب خیلی بهتر از قبل و با طراوت بیشتری رندر میشدند اما رکورد های بد تغییر چندانی نکرده بودند و جالب اینجاست فایلهای Mp3 آلبومهای کریس دی برگ یا سایر خواننده های غیر وطنی بسیار بهتر از Audio CD آلبوم های خوانندگان وطنی پخش میشد (بجز چند استثنا). اینجا اهمیت و ارزش Pro Audio در لذت شنیداری مشخص میشه و من فکر میکنم باید یه فکری به حال این مساله در ایران بشه. صدای Enigma و موسیقی آن چه Ambience خوبی داشت و چه با شکوه بود ، صدا خالی از حالت الکترونیک و ناآرامی براحتی با شنونده در ارتباط بود. The Third یک لایه اضافی کثیف را از روی صدا برداشته بود و صدا راحت تر و تمیز تر Clean پخش میشد. صدا حتی در موسیقی متال داینامیک ، ریتم و سرعت لازم رو داشت و شنونده کندی و تنبلی در صدا رو احساس نمیکرد. بنظر میرسید صدا در رندر کردن استرینگ هایی که نت را بشکل کشیده و پیوسته اجرا میکردند (مثل ویولن) کمی بهتر از حالت زخمه ای (مثل گیتار یا تار) عمل میکرد و این مساله برام خیلی جالب بود. در مورد این کابل نوشتند که امپدانس اهمی آن کمی بیشتر از کابلهای فلزی هست اما در سیستم من با اینکه Krell امپدانس خروجی معمول بیشتری به نسبت Solidstate ها داره و Dynaudio هم امپدانس پایینی داره اما صدا اصلا حالت گرفته و غیر Direct نداشت. برای لامپها شاید باید در Matching دقت کرد اما بنظرم با Solidstate ها مشکلی ندارد. Vangelis هم صدایی رویایی داشت خصوصا در آهنگ پارادایز و صدا در فضایی کاملا متفاوت از قبل پخش میشد و صدا Liquid ، Sexy و Beautiful بود. شاید عبارت Pretty در یک کلمه برای صدای این کابل کافی باشه. آهنگ Power of Love (از Celine Dion) فوق العاده بود ، صدایی صاف ، زیبا و پر انرژی با ریتمی عالی. یک نفر در خانه نگفت اون سیستم رو خاموش کن و هر کسی به کار خودش مشغول بود. بیشتر آلبوم ها رو دوباره شنیدم ، Sky fits heaven و Frozen مدونا ، Ottmar ، آکروپولیس یانی ، Last Night و Lady in red کریس دی برگ … آهنگ های دایانا کرال هم خصوصا Almust Blue و The Girl in the other room خیلی خوب رندر میشد و برای اینکه شما خواننده گرامی فکر نکنید من فقط آهنگ های با کلاس گوش میدم باید بگم یک آلبوم از جواد یساری هم دارم که آهنگ اولش (الهی من بمیرم که شاید بیایی) رو خیلی دوست دارم و این آهنگ هم خیلی با کابل The Third حس و حال خوبی داشت و در ضمن جای آهنگ زیارت آقای عباس قادری رو هم خالی کردم چون آلبومش رو نداشتم.

صدا با اینکه جزئیات رو خیلی خوب پخش میکرد اما حالت Light و سبک نداشت و صدا وزن Weight داشت و جالب بود با کابل Third کمی احساس میکردم ولوم صدا بیشتر شده اما با توزیع انرژی بهتر. صدای پیانو Quick و Weighty و راحت رندر میشد ، احساس Politeness در صدا و عدم شفافیت نداشتیم. میشه گفت شنونده در طول زمان احساس خستگی نداشت و حالت Grainless بودن کابل خیلی کمک میکرد تا ساعات متوالی به موسیقی گوش کنم و این مساله خیلی برای کسانی که زیاد موسیقی گوش میدهند مهم هست. صدا مهربان و گوش نواز بود مثل صدای لامپ البته خیلی دقیق تر و Neutral تر و بدون سانسور کردن ایرادات صدا. دقت کردید در ارتباطات طولانی مدت با آدمها بعضی پارامترها خیلی مهم میشود که در لحظات اولیه ارتباط اصلا بچشم نمی آید؟ و ممکن است ما با آدمهایی که در ابتدا خیلی معمولی بنظر میرسیدند در دراز مدت ارتباط خیلی بهتری برقرار کنیم تا آدمهایی که در ابتدا خیلی جالب بودند اما شاخصهایی داشتند که در دراز مدت آزارمان میداد. اگر حس شنیداری خودمان را بشناسیم بهتر انتخاب میکنیم. این کابل را من پیشنهاد میکنم به این شرط که شرایط سیستم و محیط شما مناسب و بهینه باشد و هزینه کابل تقسیم بر هزینه کل سیستم شما زیر 30 درصد باشد و اینکه حتما میزان سازگاری شاخص صدای این کابل را با شاخص صدای سیستم خود مورد توجه قرار دهید. یادمان باشد آنچه نوشتم نظرات من بود آنهم شرح تفاوت Revelation با The Third در سیستم خودم و در فضای خانه ام.

16 Comments