تغییر و حرکت – بخش دوم

تغییر و حرکت – بخش دوم

جمعه 22 ژوئن 2007
/ / /
Comments Closed

در بخش اول نگاهی کلی داشتیم به فرایند تجربه در انسان و الان وقت آن شده در مورد یک موضوع خاص یعنی تجربه صدای سیستم های صوتی تاملی داشته باشیم. کاربران Audiophile ها در دوره شنیدن و تجربه سیستمها سه مرحله را طی میکنند. هر کدام به نوعی موسیقی علاقه مندند و هر کدام بر اساس شرایطی به موسیقی گوش میدهند و هر کدام با شنیدن موسیقی بدنبال چیزی هستند. طبیعتا هم نگاه افراد و هم شرایطشان با هم متفاوت هست و هر یک تجربه ای خاص در شنیدن موسیقی از طریق سیستمهای صوتی دارند. با فرض متفاوت بودن سلیقه ها و شرایط افراد در برخورد با مساله شنیدن صدا در حالت کلی به این مساله میپردازم. از نظر من شنیدن موسیقی در دراز مدت به منظور به آرامش رسیدن و به یک احساس خوب رسیدن است. یک موسیقی پرسروصدا شاید برای ساعاتی هیجان آور باشد اما من نمیتوانم در طولانی مدت به یک نوع موسیقی مانند متال گوش دهم. بنابراین در دراز مدت موسیقی ای را انتخاب میکنم که با شنیدنش به آرامش برسم. اگر شرایط مناسب باشد زمان بیشتری صرف شنیدن موسیقی میکنم و فکر میکنم برای شنیدن موسیقی در طولانی مدت نیاز به یک سیستم صوتی Musical خوب دارم. بر اساس نوع موسیقی ای که بیشتر گوش میدهم و بر اساس سلیقه شنیداری خودم سعی میکنم سیستمی انتخاب کنم که در دراز مدت (دوره پایدار) و با شنیدن زیاد موسیقی بیشترین لذت شنیداری را به من بدهد البته با توجه به شرایط و توان اقتصادی ام. یک سیستم صوتی خوب Musical از نظر شنونده ای که زیاد به موسیقی گوش میدهد باید به گونه ای باشد که سلیقه شنیداری اش را در درازمدت (مرحله سوم مثلا بعد از سالها) راضی نگه دارد و شنونده با شنیدن صدا بعد از مدتی احساس نامطلوب مانند خستگی نداشته باشد (بقول خارجی ها احساس Fatigue). یک سیستم صوتی با اثر گذاری بر روی صدا موسیقی را به شکلی خاص پخش میکند و این اثری که بر روی صدا گذاشته شده نباید شنونده را در درازمدت آزار دهد. صدا پارامترهای متفاوتی چون ریتم و بافت دارد و هر سیستمی به شکلی خاص این پارامترها را دستکاری میکند. هر انسانی یک سلیقه شنیداری دارد و ساختار شنیداریش به پارامترهایی از صدا حساس تر و به پارامترهایی حساسیت کمتری دارد. مثلا گوش من آنقدر به گسترش فرکانسی (پهنای باند) حساس نیست که به ریتم Timing صدا حساس هست و من سیستمی با پهنای باند کمتر و ریتم بهتر را ترجیح میدهم به سیستمی که پهنای باند بیشتری دارد اما ریتم صدایش مشکل دارد. ممکن است سلیقه شنیداری شما متفاوت با من باشد و هر کس خودش باید بر اساس شرایطش و سلیقه شنیداریش انتخاب کند ، البته با در نظر گرفتن اثر واقعی سیستم صوتی که با شنیدن در درازمدت مشخص میشود. آقای دکتر روحانی که از دوستان خوب من است و من با ایشان از طریق استودیوی آوین آوا آشنا شدم طی سمیناری مطالب جالبی در مورد نحوه درک صدا در مغز بر اساس مطالعات یک علم جدید ارائه دادند. در این علم به بررسی نحوه درک صدا در مغز میپردازند و ساختار شنیداری انسان را مورد مطالعه قرار میدهند. ایشان اشاره داشتند به اینکه بر اساس مطالعات انجام شده حس شنیداری انسان به خطی بودن سیستم در ناحیه وسط Midrange حساسیت بیشتری دارد تا به نواحی پایین Bass و بالا High . یعنی بخش بیشتر لذت شنیداری به Midrange صدا بر میگردد نه به نواحی خیلی بالا یا پایین. در بخشی دیگر اشاره داشتند به اینکه هر چقدر انرژی زائد در صدا کمتر باشد و سیستم پاسخ Time Domain (پاسخ فاز) بهتری داشته باشد لذت شنیداری بیشتر و خستگی ذهن در درازمدت کمتر است.

با تجربه ای که من داشتم اکثر کاربران با تجربه سیستم در کوتاه مدت نمیتوانند به یک تصمیم دقیق برسند و برای یک انتخاب باید هم سلیقه خود را بخوبی بشناسند و هم صدای یک سیستم را زیاد بشنوند. هرچند در طول زمان ممکن است سلیقه شنیداری ما هم تغییراتی داشته باشد اما این تغییرات در طول زمان آنقدر زیاد نیست که ما را مجبور به تغییر سیستم در زمانهای کم بکند و اگر کاربر درست انتخاب کند میتواند مدتها با یک سیستم صوتی از صدا لذت ببرد. برای قضاوت در مورد Musicality یک سیستم و سازگاری آن با سلیقه شنیداری خودمان نیاز به زمان داریم و قضاوت سریع اصلا درست نیست. یکی از ایرادهایی که من به تحلیل ها میگیرم تا حدی به این مساله بر میگردد که اثر صدا بر تحلیل گر باید در دراز مدت مشخص گردد و هرچند یک تحلیل گر سریع تر از یک شنونده غیر حرفه ای به دوره پایدار میرسد اما در هر صورت این زمان باید طی شود تا تحلیل گر در مورد Musicality و سازگاری آن سیستم با سلیقه خودش قضاوت کند. بارها شده که شنیدن یک صدا در یک ساعت اول برای شنونده ای بسیار جذاب بوده اما آن صدا در درازمدت خسته اش کرده و شده زمانی که ما صدایی شنیدیم که خیلی در نگاه اول معمولی بوده و نظر مان را جلب نکرده اما در درازمدت اثر بهتری بر ما داشته است. اینکه چرا این دوره (طی سه دوره و رسیدن به حالت پایدار) کوتاه نیست و در یک ساعت شنیدن ما به حالت پایدار نمیرسیم به عملکرد مغز ، تجربیات شنیداری گذشته و شکل ارتباط وابسته است که من اطلاعات کمی از آن دارم و باید از آقای دکتر روحانی بخواهیم برایمان توضیح دهد.
هرچقدر بیشتر بشنوید بهتر انتخاب خواهید کرد.

Comments are closed.