مفهوم مینیمالیست در طراحی – بخش هفتم

مفهوم مینیمالیست در طراحی – بخش هفتم

یکشنبه 20 ژانویه 2008
/ / /

قبلا اشاره کردم به اینکه Specification ها و Measurement ها نمیتوانند به ما دید خوبی بدهند اما با تجربه ای که من داشتم درک مفهوم مینی مالیست کمکم کرد دلیل بسیاری از تفاوت ها رو بفهمم. بیشترین تاثیر در ک این مفهوم به این مساله برگشت که ممکنه سیستمی خیلی گران باشد اما من از صدایش لذت نبرم و بسیار محتمل است سیستمی خیلی ارزان باشد اما صدایش به گوش بنشیند. جدا از درک تاثیر آکوستیک ، Matching ، کابلها ، مساله break-in و سلیقه شنیداری درک مفهوم مینی مالیستی کمکم کرد تا نگاه بهتری به قضیه های فای داشته باشم. مفهوم مینی مالیستی یک مفهوم نسبی بوده و من اینجا نمی گویم همه سیستمهای مینی مال با همه موسیقی ها صدایی Musical دارند و همه سیستم های غیر مینی مال صدای غیر میوزیکال. ما نمیتوانیم همه مسائل را در یک جمله خلاصه کنیم و یک قانون کلی استخراج کنیم. اما میتوانیم به سیستمها از این بعد هم نگاه کنیم تا پاسخ برخی از چراها رو بگیریم. من تجربه زیادی ندارم اما آنچه تا الان فهمیدم این بود که در حالت کلی سیستم مینی مال Musical تر از سیستم غیر مینی مال هست و با پیچیده شدن یک سیستم احتمال کاهش کیفیت شاخص های Micro زیاد میشود و در عوض ممکن است شاخص های Macro بهتر شود. البته طراحان حرفه ای سعی میکنند برای از دست ندادن شاخص های میکرو تا حد ممکن با افزایش هزینه و بهتر کردن قطعات به یک نقطه خوب برسند و پیچیدگی بیشتر خیلی به لذت صدا لطمه نزند اما طراحان غیر حرفه ای فقط کار را خراب میکنند. بدترین حالت اینست که شما یک سیستم غیر مینیمال ارزان (بازار پر هست از این جور سیستمها) بخرید چون احتمال میوزیکال بودن آن خیلی خیلی پایین است مثل بلندگوی من. من یک بلندگوی 3way دارم که کابل داخلی بلند و کراس آور ارزانی داره و در مجموع یک سیستم غیر مینی مال بحساب میاد. صداش در میکرو لطافت نداره و من فکر میکنم این بلندگو بیشتر بدرد سرو صدا کردن میخوره تا لذت بردن از موسیقی . البته Dynaudio در بین بلندگوهای بازار کیفیت نسبتا خوبی داره و مثلا مدل 42 یا 52 اون انتخاب مناسبی هست اما مدل 82 به همین دلایلی که گفتم نمیتونه صدای میوزیکالی داشته باشه. در مقابل ویلسون هشت یک سیستم نسبتا غیر مینی مال هست اما صدای خیلی خوبی داره. هرچند این بلندگو در شاخص هایی مثل Immediately و Transparency حرف آخر رو نمیزنه اما من صدای این بلندگو رو بعنوان یک سیستم غیر مینی مال خیلی دوست دارم. مشکل اینجاست که هرچند ویلسون با افزایش پیچیدگی ، خوب توانسته صدا رو Musical نگه داره اما در مقابل برای این بلندگو داره سی هزار دلار میگیره. یعنی میشه سیستم رو بدون کاهش خیلی محسوس میوزیکالیتی تا حدی پیچیده کرد اما قیمت افزایش خیلی صعودی خواهد داشت. من به مساله انواع موسیقی قبلا اشاره کردم و اینکه اگر یک موسیقی بیشتر حالت هیجانی و سرو صدا کردن داشته باشه حتما با سیستمهای غیر مینی مال جواب بهتری میده مثلا موسیقی متال رو نمیشه با یک SET و بلندگوی Single Driver شنید و باید اونرو در یک سیستم 3way با آمپلی فایرهای پرتوان Solidstate بشنویم. چون یکی از دلایل پیچیده تر شدن سیستمها مساله موسیقی های جدید با دینامیک بیشتر بود باید همواره در نظر داشته باشیم یک طراح نمیتواند همه شاخص ها رو با هم در حد خیلی خوبی نگه داره و حداقل این کار در قیمت های متوسط و معقول اصلا ممکن نیست. پس بهتره ما در انتخاب ببینیم چه موسیقی هایی دوست داریم و بعد بر اساس اون انتخاب کنیم . اگر شما یک بلندگوی 4way با Solidstate مثلا 500 واتی میگیرید نباید انتظار داشته باشید هم متال عالی پخش بشه و هم Vocal یک موسیقی آرام و حسی. باید این انتظار رو داشته باشید که خونه دوستتون که یکی سیستم مینی مال و ارزان داره صدای Midrange دوست داشتنی تر پخش بشه.

برای اینکه بیشتر در جریان نگاه من قرار بگیرید بد نیست تجربه هایی که موجب شد من به این نگاه برسم رو برای شما شرح بدهم. اول اینکه من در خانه یک ضبط سونی بسیار کوچک دارم که یک طبقه تقویت ترانزیستوری Class A داره با دو تا درایور ساده و تقریبا طول مسیر سیگنال از نوار Tape تا بلندگو کمتر از 15 سانتی متر هست. Tape در مقایسه با دیجیتال مینی مال بوده و این سیستم در حالت کاملا مینی مال صدا رو پخش میکنه. باور کنید من صدای شجریان رو در این ضبط به گونه ای میشنوم که میشه گفت حتی در سیستمهای خیلی خیلی گران هم نشنیدم. طبیعتا این سیستم نه گسترش فرکانسی بالایی داره و نه ماکرو دینامیک بالایی اما vocal رو خیلی شنیدنی پخش میکنه. خونه یکی از دوستان بسیار خوبم جناب مهندس پوینده یک تست جالب گرفته شد که نشان میداد آمپلی فایر 600 واتی 200 کیلویی Solidstate واقعا نمیتونست Presence و لطافت Midrange یک آمپلی فایر لامپی رو داشته باشه.باز در خانه همین دوست ایشان سورس دیجیتال رو بدون استفاده از Pre مستقیما به Power وصل کردند که انگار صدا یک پله به ما نزدیکتر شد و شفافیت افزایش یافت. خودم در خانه بارها این تست ها رو انجام دادم مثلا کابل ها رو کوتاه میکردم ، سورس رو به پاور Direct میکردم و … یه تجربه جالب دیگه صدای هدفون گوشی زیمنس من بود. من یک گوشی به نام SL45 داشتم که mp3 پخش میکرد و من تقریبا اونرو زمانی خریدم که NAD داشتم با Dynaudio . باورم نمیشد چرا صدای این گوشی 200 هزار تومنی از صدای سیستم من شنیدنی تر هست. فقط هزینه کابل بلندگوی مانستر من 150 هزار تومن بود و این مساله واقعا آزارم میداد. گاهی فکر میکردم نکنه های فای یک دروغ بزرگ هست ، گاهی هم فکر میکردم شاید اگر 100 میلیون داشتم مشکل حل میشد. اما اون زمان نمیتونستم بفهمم چرا و بدترین چیز اینه که آدم در یک برزخ گیر کنه و نفهمه چرا؟!

تجربه دیگه صدای Manger Sidekick بود که خیلی برام جالب بود و تحلیل اونرو بزودی در سایت میگذارم. منگر یک مدل خیلی ساده و کوچک داره بنام SideKick که خیلی مینی مال هست. یک کراس آور خیلی ساده (فیلتر بالاگذر) با کابل داخلی کمتر از 10 سانتی متر و تنها یک درایور. صدا با سورس آنالوگ و یک Integrated با توان پایین دمو شد. Integrated ها در مقایسه با Pre Power و یک کابل واسط در حالت کلی مینی مال تر هستند و توان کمتر اونها باعث میشه طبقات کمتری داشته باشند و در مجموع مینی مال تر هستند (یکی از دلایل علاقه من به ASR هم همین مساله Integrated بودن هست که همه تحلیلگران میگویند Presence و Texture صدای این آمپلی فایر فوق العاده هست و Presence جزو شاخص هایی است که در حالت مینی مال حفظ میشود) . صدای Sidekick با سورس آنالوگ به گوش من خیلی جالب بود و من احساس میکردم این سیستم تنها به یک کابل کوتاه حداکثر 1.5 متری نیاز داره نه چیزی بیشتر. طول کابل کمتر هم یعنی مینی مال تر بودن و من اعتقاد خیلی زیادی دارم به اینکه تحت هر شرایط طول کابل باید زیر 1.5 متر (برای آمپلی فایر Stereo) و زیر یک متر برای Monoblock انتخاب بشه. من دوست دارم از این بحث چند نتیجه بگیرم. یکی اینکه گول سروصداها و تبلیغات رو نخوریم و وقتی شنیدیم بلندگویی 500 کیلو وزنش هست 2 متر ارتفاع داره و 10 تا درایور جا نخوریم چون صدای خوب ربطی به این چیزها نداره. برای انتخاب اول ببینیم چه موسیقی گوش میدیم و بدونیم هر طراح محدودیت هایی داره و انتظار نداشته باشیم سیستمی وجود داشته باشه که همه نوع موسیقی رو در بهترین حالت پخش کنه. سعی کنیم بیشتر در جهت کوتاه کردن و سادگی حرکت کنیم تا بزرگی و پیچیدگی. اگر یک بلندگوی 2way برای اتاق ما مناسبه به سمت 3way نرویم. خصوصا در قیمت های متوسط و پایین سعی کنیم تا حد ممکن سیستم رو مینی مال جمع کنیم و تنها در قیمت های بالا بسمت غیر مینی مال حرکت کنیم البته با دقت زیاد و شنیدن صدا و در نظر گرفتن همه پارامترها. در نهایت تنها یک جمله هست که فکر میکنم صد در صد درسته و میشه به عنوان قانون اون رو بپذیریم ، اینکه تنها ملاک ارزش گذاری برای سیستم ها احساس ماست نه چیز دیگه و ارزش یک سیستم تنها و تنها به میزان رضایت شنیداری من از اون برمیگرده و نه چیز دیگه. راستی یادم رفت بگم سه شرکت خیلی به این مفهوم اهمیت میدهند یکی 47 Lab و دیگری AudioNote و دیگری Pass Lab .طراح شرکت Pass Lab یکی از طراحانی هست که اعتقاد زیادی به مساله مینی مالیستی داره و اینجا گفتگویی با Stereophile داشته (حتما بخونیدش).
لینک های زیر شاید براتون مفید باشه :

http://www.high-endaudio.com/ (حتما بخوانید)

http://www.passlabs.com/

http://en.wikipedia.org/wiki/Minimalism

6 Comments