Wonderful Midrange, Communicative System

Wonderful Midrange, Communicative System

شنبه 25 اکتبر 2008
/ / /

امروز صبح مهمان دوست خوبی بودم که عاشق ترین Audiophile ایران هست، شایدم همه دنیا

مهندس پوینده عزیز یکی از دوستانی است که من همیشه خجالت زده لطف ها و محبت هاشون هستم و همیشه دلگرمی های ایشان برای من یک غنیمت هست. جدا از همه خوبیها باید اعتراف کنم من چیزهای زیادی از ایشان آموختم و تجربیات ایشان همیشه کمکی بوده به من در مسیری که پیش گرفتم.

مهندس چند روز پیش دستگاه Audio Note M3 Pre Amplifier و Ankoru Power Amplifier رو خریداری کردند و من امروز برای شنیدن صدا مهمان ایشان بودم.

اجازه بدید قبل از اینکه کلی از این صدا تعریف کنم اول مطالبی رو برای مخاطب بیان کنم تا بهتر بدانیم چرا این صدا در این حد تاثیر گذار بود.

ببینید من لازمه قبل از تحلیل یک شرحی در مورد وضعیت مغز هنگام شنیدن صدا بدهم. من فکر میکنم وقتی ما به یک صدا گوش میدهیم مغز سعی میکنه با سیگنال صدا ارتباط برقرار کنه و بخش هایی از مغز طبیعتا تحت تاثیر قرار میگیرند. البته فراموش نکنید من منظورم شنونده ای است که فقط به صدا گوش میده و دنبال تحلیل صدا نیست.

یعنی یک شنونده هم میتونه تو مد تحلیل و آنالیز صدا باشه و هم میتونه تو حالت نرمال باشه که به صدا گوش میکنه ، منظورم من مد نرمال هست که اکثر ما وقتی به صدا گوش میکنیم در آن مد هستیم. حرف من اینه وقتی یک سیگنال صدا دریافت میشه مغز اون سیگنال رو پردازش میکنه و سعی میکنه همون سیگنال رو درک کنه و نمیاد اون سیگنال رو تو ذهن با یک مرجع بسنجه. مثلا وقتی صدای یک ویولن رو با یک ضبط ماشین خیلی بد و در شرایط بد میشنویم مغز روی همون صدا پردازش انجام میده و نمیاد این صدا رو با رفرنسی قیاس کنه که قبلا در یک اجرای زنده شنیده و برای همینه هروقت صدای سیستمی رو میشنویم باید ببینیم وضعیت میزان ارتباط مغز ما هنگام شنیدن صدا چگونه هست نه اینکه اون صدا رو با یک رفرنس ای مقایسه کنیم.

منظورم اینه وقتی من صدای یک آمپلی فایر لامپی رو میشنوم شاید در قیاس با یک آمپلی فایر Solidstate خوب اون Neutrality و Cleanness رو نداشته باشه اما مساله اینه مغز من هنگام شنیدن صدا نمیاد یک مقایسه انجام بده و بعد این تفاوت رو بهانه ای کنه برای لذت نبردن، بلکه با همین صدا شروع به برقراری ارتباط میکنه ، سعی میکنم بیشتر توضیح بدم.

فرض کنید یک قطعه موسیقی رو یک آدم غیر حرفه ای تو اتاق شما بشکل زنده بدون دخالت هیچ سیستمی اجرا کنه ، ممکنه شما ازش لذت نبرید و حتی رفرنسی هم از یک اجرای خوب نداشته باشید و یا برعکس، ممکنه از شنیدنش لذت ببرید در حالی که یک نوازنده حرفه ای وجود داشته باشه که بشکل بهتری اون رو برای شما اجرا کنه اما شما بهرحال در لحظه اجرا توسط نوازنده غیر حرفه ای لذتتون رو میبرید و به یک اجرای بهتر فکر نمیکنید . مهم اینه وقتی ما به یک قطعه موسیقی گوش میدهیم ، چه این صدا اجرای زنده روبروی ما باشه و چه با بدترین سیستم صوتی برامون پخش بشه مغز ما در وضعیت تمرکز روی همون صدا قرار میگیره و نمیاد صدای شنیده شده رو با یک رفرنسی مقایسه کنه مگر اینکه بخواد صدای شنیده شده رو تحلیل کنه.

مقایسه با یک رفرنس کار یک تحلیلگر هست که میاد بر اساس تجربه اش صدا رو در شاخص های مختلف با ایده الی که داره مقایسه میکنه و در مورد صدا نظر میده اما یک شنونده فقط به خود موسیقی توجه میکنه و من کلا همیشه تاکید داشتم باید صدا بشنوید و تحلیل خوندن خیلی کار مفیدی نیست چون شرح تفاوت های یک سیستم صوتی با یک صدای ایده ال نمیتونه خیلی جالب باشه.

مساله دیگه ای که هست اینه همه سیستمها چه لامپی چه ترانزیستوری ، چه درایوری چه الکترواستاتیک و … همه و همه محدودیت هایی دارند و هر کدوم بشکلی از ایده ال فاصله دارند.

من نظرم اینه باید ببینیم به چه موسیقی هایی گوش میکنیم ، هر موسیقی با بخشی از مغز ما در ارتباط هست و یک نوع تاثیر خاص روی ما دارد، مثلا موسیقی سنتی در دستگاه دشتی یک ارتباط حسی و عرفانی برقرار میکنه و یک موسیقی مثل Hard Rock یه جورایی خشونت و قدرت رو در ما تحریک میکنه.

برای شنیدن موسیقی در دستگاه دشتی با صدای شجریان باید ببینیم چه شاخص هایی باید دست نخورده باقی بمونند تا ما بیشترین ارتباط رو با موسیقی برقرار کنیم و از موسیقی لذت بیشتری ببریم. سیستم صوتی مورد انتخاب باید در اون شاخص ها خیلی خوب عمل کنه تا اجازه بده ما بیشتر از موسیقی لذت ببریم. مثلا اگر بخواهد اون حسی که در صدای شجریان هست رو منتقل کنه باید Presence و Harmonic Richness خیلی خوبی داشته باشه و خیلی هم نیازی نیست پهنای باند خیلی زیاد و باس خیلی Physical ای داشته باشه. فقط باید در Midrange خیلی خیلی Natural عمل کنه و یا اگر شاخصی رو تغییر میده باید طوری تغییر بده که ذهن هنگام شنیدن توجه اش جلب نشه و یا احساس کم بودن چیزی رو نداشته باشه ویا آزاردهنده نباشه تا بتونه به اون صدا عادت کنه.

در مقابل اگر قرار شد متالیکا گوش بدیم طبیعتا چون هیچ حس لطیفی در موسیقی نیست و یک نوع خشونت باید منتقل بشه سیستم باید باس خیلی خوب و Macro Dynamic و Punch خیلی خوبی داشته باشه و خیلی مهم نیست تمام هامونیک های فرکانسهای میانی رو خیلی طبیعی بازسازی کنه.

نتیجه اینکه برای مغز من مهم نیست چقدر اون سیستم به ایده ال نزدیک باشه بلکه مهم اینه اجازه بده من با موسیقی ارتباط برقرار کنم همین.

از این دو مساله من نتیجه میگیرم میزان لذت شنیداری من از یک موسیقی که یک سیستم صوتی برام پخشش میکنه به میزان ارتباطی است که مغز من با اون موسیقی برقرار میکنه و در اون لحظه سیستم با همه محدودیت هایی که در مقیاس با ایده ال داره باید کاری کنه که من از موسیقی لذت ببرم. ممکنه سیستم خیلی Neutral نباشه ، ممکنه گسترش فرکانسی خیلی زیادی نداشته باشه ، ممکنه اون punch و انرژی رو نداشته باشه و … اما ممکنه اجازه بده من از صدای شجریان خیلی لذت ببرم و شجریان رو در فضای خانه ام ببینم ، خیلی خوبه چرا؟ چون من موقع شنیدم ذهنم نمیاد گسترش فرکانسی سیستم رو اندازه گیری کنه و اون رو با ایده ال بسنجه و یا نمیاد به Neutral نبودن سیستم توجه کنه، مغز من روی میزان ارتباطش با صدایی که داره پخش میشه تمرکز میکنه و اگر سیستم اجازه بده مغز بتونه ارتباط عمیقی برقرار کنه دیگه ما به اون چیزی که میخواهیم رسیدیم.

نتیجه اینکه دنبال مقایسه لامپ با ترانزیستور یا مقایسه درایوری با الکترواستاتیک و پیدا کردن ایده ال نباشید چون هم همه سیستمها بشکلی خاص از ایده ال فاصله دارند و هم لذت شنیداری خیلی دنبال ایده ال نیست و تمرکز مغز روی خود صدا هست نه مقایسه صدا با یک صدای ایده ال.

ملاک ارزش گذاری و هزینه کردن برای صدا باید بر اساس لذت شنیداری هنگام شنیدن باشد و نه مسائل دیگر.

همه سیستمها محدودیت دارند و هر محدودیت در شاخصی زمانی برای مغز مهم میشه که اون محدودیت اجازه ارتباط با اون نوع موسیقی رو بگیره و یا تحت تاثیر قرار بده. همه ما شنیدیم که صدای رادیوهای لامپی در گذشته خیلی خوب بود و قبلا هم گفتم من یک ضبط ساده سونی کوچک دارم که وقتی صداش رو میشنوم یه جورایی از خودم خجالت میکشم. این همه سال وقت گذاشتم ، review خوندم ، تست کردم و … اما آخرش صدای شجریان در این ضبط کوچک خیلی خیلی لذتبخش تر از اون سیستم گنده و ۱۰ هزار دلاریم هست. بقول تونی Very Impressive but where is the Music

چرا؟

چون نمیدونستم سیستم Complex من اون حس و حال midrange رو از بین میبره و اگر همه چیز رو در حد بالا بده اما اون حس و حال رو بگیره دیگه کار تمومه و لذت بردن از موسیقی امکان نداره.

نمیدونستم لذت بردن از یک موسیقی سنتی به توانایی سیستم در Midrange برمیگرده و توانایی اون در Harmonic Richness ، Presence و نزدیکی صدا.

نمیدونستم ساعت ها شنیدن موسیقی سنتی و غرق صدا شدن به شاخص هایی برمیگره که این سیستمهای Complex بازار در اونها ضعیف هستند.

نمیدونستم و برای همین این همه خرج بیهوده کردم …

من نمیام بگم ترانزیستور باید حذف بشه و باید کنار گذاشته بشه نه ، من معتقدم هر کدوم جایگاهی دارند و با موسیقی هایی جواب خاص خودشون رو دارند.

یک Single Ended Triodes Audio Note صدایی در midrange با چند تا از آلبوم ها داشت که من از هیچ سیستمی تابحال نشنیدم و هیچوقت اونقدر Satisfy نشدم.

در مقابل با یک موسیقی که حس حرکتی اون مثل katie mula خیلی تاثیر گذار هست با krell CAST و ویلسون خیلی لذت بردم اما میدونم حتی Krell Evo One & Two و ویلسون ۸ هم نمیتونند همانند Audio Note با MAXX اون حس و حال موسیقی بارانه پشنگ ، پیانو و ویلن شادمهر عقیلی و صدای شجریان رو به من بدهند.

درسته Audio Note هم نمیتونه اون Fluency ، ریتم ، دینامیک و Neutrality رو به من بده و نمیتونه در یک موسیقی شلوغ و دینامیک پا به پای Krell بیاد جلو اما در مقابل صدای شجریان رو خیلی حسی تر و طبیعی تر و شنیدنی تر پخش میکنه. باید ببینید چند تا از آلبوم های شما برای شنیدن نیاز به ریتم و دینامیک خوب دارند و چند تای اونها نیاز به انتقال اون حس دوست داشتنی در ناحیه وسط، من که بیشتر حسی گوش میدم.

این یک واقعیت هست و همه حسن ها یک جا جمع نمیشه و هر سیستمی یک جایگاه و موقعیتی برای خودش داره که ما باید بر اساس موسیقی هایی که میشنویم انتخاب کننده باشیم هرچند باید اعتراف کنم در مجموع صدای Audio Note با Maxx بیشتر از همیشه تاثیرگذار بود و نظرم رو تا حد خیلی زیادی در مورد لذت شنیداری یک سیستم صوتی تغییر داد. Audio Note با موسیقی هایی که من گوش میدم خیلی Musical تر از بقیه صداهایی بود که شنیدم و صدای ساز و خواننده در ناحیه وسط واقعا با من حرف میزد.

من که میگم سه تا سیستم بگیریم یکی Vitus SS-101 با Wilson 8 یکی هم Audio Note با Wilson 8 و البته یکی هم Quad 2905 با Audio Note . من با همشون حال میکنم، شما بشینید بحث کنید کدوم بهتره کدوم بدتره؟!!!!

زندگی سخت شدا ؟!!

نباید قیمت های بالا این تصور رو بوجود بیاره که مثلا با یک آمپلی فایر 100 هزار دلاری Solidstate به همه چیز های خوب میرسیم ، نه و یا فکر کنیم با یک SET لامپی ۲۵۰ هزار دلاری همه شاخص ها به حد آخر کیفیت میرسند ، نه …

باید محدودیت ها رو باور کنیم و مسیر رو درست انتخاب کنیم و اگر بعد ها هزینه ای کردیم در همون مسیر باشه. اگر صدای یک SET لامپی رو دوست داریم بر همین اساس سیستم بخریم و در آینده تو همین مسیر سیستم ارتقا بدیم و این طور نباشه فکر کنیم با 500 میلیون خرج کردن با یک سیستم Solidstate و سورس دیجیتال دیگه همه چیز OK میشه و هم خوبی صدای لامپ رو داریم و هم خوبی های ترانزیستور رو ، این طور نیست. اگر کسی شعار داد این سیستم هم نقاط قوت solidstate و Tube رو با هم داره و هم نقاط ضعف هیچکدومشون رو نداره باور نکنید.

صدایی که خانه مهندس پوینده پخش میشد بشکل عجیبی در midrange اون Harmonic Structure رو بازسازی میکرد و صدا بسیار بسیار طبیعی ، بدون کمترین آسیبی به Timbre صدا پخش میشد. صدا فوق العاد حسی بود و من فکر نمیکردم Audio Note تا این حد در بازسازی Vocal و سازهای ناحیه وسط توانا باشه.

باورتون نمیشه وقتی Pre Air Tight رو بجای Pre Audio Note آوردیم تو مدار اون زیبایی و حس و حالی که در صدا بود رفت و جالب تر اینکه وقتی Accuphase DG-38 رو وارد مدار کردیم باز هم اون حس و حال رفت و صدا درسته تو شاخص هایی بهتر شد اما اون چیزی که باید در صدا باشه رو با خودش برد. مجبور شدیم DG-38 رو هم از مدار خارج کنیم و باور کنیم مینیمالیست حتی در Digital Domain هم کاملا جواب میده و Audio Note پدیده ایست که نه تنها باید خودش رو باور کنیم بلکه باید نگاه مینی مالیستی اش رو هم باور کنیم حتی در پردازش دیجیتال.

Audio Note واقعا با فاصله از همه آمپلی فایر های لامپی حتی Air Tight و Conrad-Johnson و بقیه لامپی هایی که قبلا شنیده بودم صدا رو رندر میکرد. هیچ کدومشون چنین صدایی در Midrange نداشتند و صدا در ناحیه وسط با آدم حرف میزد، معنی Communicative بودن و با حس و حال صدا ارتباط برقرار کردن رو من امروز بخوبی فهمیدم.

مهندس پوینده عزیز دست شما درد نکنه خیلی روز خوبی بود امیدوارم بتونم جبران کنم نه همه بلکه بخش کوچکی از محبت های شما رو.

در مورد مشخصات صدای این سیستم تا یکی دو روز دیگه مینویسم ، کمی صبر کنید…

راستی انجمن فعلا درست شده و امیدوارم به مشکل نخوره، البته اگر بازهم به مشکل بخوره یک VB نصب میکنم تا دیگه همه چیز حل بشه.

F2a جان منتظر نوشته های خوبت در انجمن هستیم ، از همه دوستان هم میخوام انجمن رو فعال نگه دارند.

سخت نگیرید و هرچی دوست داشتید بپرسید، بنویسید تا با هم جلو بریم ، روزهای خوبی در پیش است…

One Comment