ساعاتی با Raysonic و Tannoy

ساعاتی با Raysonic و Tannoy

جمعه 6 مارس 2009
/ / /
Comments Closed

filam

من دوست بسیار خوبی دارم به نام آقای سماوات که شروع این آشنایی از طریق سایت بود و بیشتر از دو سال هست که من با ایشان آشنا هستم. دو سال پیش من سیستم ایشان رو شنیدم و از اون موقع تا الان صدای سیستمشان تغییرات زیادی کرد. هفته پیش چهارشنبه شب من میهمان ایشان بودم و بعد از دو سال با کارهایی که ایشان در طول این مدت انجام دادند از نزدیک بیشتر آشنا شدم.

خوشبختانه در طول این دو سال تغییرات بسیار مثبت و در مسیری درست بود و واقعا خوشحال کننده است که دوستان بجای عوض بدل کردن سیستمها و پول بیهوده دادن در مسیری درست به سمت ایده ال ها یشان حرکت میکنند.

ایشان ابتدا یک بلندگوی Tannoy مدل Glenair خریداری نمودند و بعد از تست بسیاری از آمپلی فایر ها برای Match کردن با این بلندگو نهایتا آمپلی فایر 18 واتی Single ended لامپی Raysonic مدل SE-30 رو انتخاب نمودند. کابلهای بلندگو Transparent بوده و Interconnect ها Acoustic Revive با Power Cord های آلمانی که من اسم برندش رو نمیدونم.

این دوست خوبمون هم گراند رو درست کرده بودند و هم یک کابل مستقیم از کنتور کشیده بودند که خیلی برام جالب بود.

مساله جالبتر برای من تغییراتی بود که ایشان روی آکوستیک انجام داده بودند و برای کنترل بازگشت از سقف چندین نوع Diffuser ساختند که خیلی منو ذوق زده کرد. اهمیت دادن به آکوستیک برای من خیلی مهم هست و خوشحالم ایشان خودشان با چوب طرح هایی از Diffuser رو ساختند که خیلی جالب بود ، ببینید:

diffuser-0

diffuser-1

diffuser-2

جالبه نه؟

اون شب خوش گذشت و دو ساعتی هم وقت برای جابجایی بلندگو و پیدا کردن نقطه بهینه صرف شد که دو تا نقطه پیدا شد و البته دومی بهتر از اولی بود که همون جا نهایی شد و صدا تغییرات جالبی داشت. هر وقت خواستید ببینید چقدر تغییر مکان بلندگو برای دیگران قابل درک هست قبل از جابجایی بلندگو یک رکورد که دوستتون بیشتر میشنوه رو بگذارید پخش بشه و ولوم رو تا جایی که دوستتون نگه بیار پایین بالا ببرید و اون حد ولوم رو یادداشت کنید و بعد از پیدا کردن مکان مناسب بلندگو دوباره تست رو تکرار کنید و ببینید در حالت جدید ولوم تا کجا افزایش پیدا کرده و این دو حالت رو با هم مقایسه کنید.

در انتها من شجریان رو تا ولوم آخر بالا بردم و مشکلی پیش نیومد اما در ابتدا نمیشد تا آخر ولوم رو بالا ببریم. این نشونه اینه بلندگو با اتاق خوب match میشه (بقول الکترونیکی ها impedance matching رخ میده) و انرژی راحت در اتاق جریان پیدا میکنه.

خوبی Tannoy این بود (شاید بخاطر حضور توییتر در داخل ووفر و حالت سینگل درایوری داشتن و کم بودن مساحت تولید موج صوتی) میشد خیلی راحت تفاوت وضعیت صدای بلندگو رو در اتاق در نقاط مختلف حس کرد و در زمان سریع تری میشد به سمت نقطه بهتر حرکت کرد. در ابتدا سعی کردم فاصله دو بلندگو رو از هم تنظیم کنم تا به یک تصویر استریویی به هم پیوسته برسم و بعد شروع کردم به تغییر بقیه فواصل.

در نقطه خوب تصویر بهتر و Presence نزدیک تر و مشخص تری داشتیم و احساس حضور ساز بین دو بلندگو خیلی بهتر حس میشد . دیوار عقب همچنان مساله ساز بود و عمق تصویر و اون فضای ساخته شده رو تحت تاثیر قرار میداد. ما نمیتونستیم بدلایل امنیتی 🙂 بلندگو رو از حدی بیشتر جلو بیاریم اما خوشبختانه در همان محدوده هم به پاسخ خوبی رسیدیم.

صدا وقتی بلندگو در جای مناسب قرار گرفت خیلی خوب انرژی رو در اتاق Load میکرد و در بیشتر جاها ما صدای بهتری از قبل داشتیم و حالت استرس و mechanical بودن صدا که شنونده رو اذیت میکرد خیلی کمتر شده بود. صدا در اتاق حالتی سیال و راحت پیدا کرد و احساس نمیکردید بجای لذت بردن از صدا یه چیزی داره اذیتتون میکنه.

سنگ کف تا حدی مشکل ساز بود بطوری که خارج از محدوده فرش وسط وقتی در محدوده سنگ حرکت میکردیم کاملا تفاوت صدا آشکار بود و کلا وقتی ما بازگشت از دیوار و سنگ در سطوح موازی داریم غیر از خراب شدن اطلاعات تصویر بافت صدا و timbre صدا هم تغییر حالت داره و هم بافت حالت mechanical و بی روح پیدا میکنه و هم Timbre تفاوت فاحش داره بطوری که اگر کسی تجربه زیاد شنیدن داشته باشه میتونه حدس بزنه صدایی که داره میشنوه از بازگشت سنگ هست یا گچ و یا چوب و یا فرش. خونه ما همیشه اون دو دیوار موازی گچی لذت شنیداری رو خیلی کاهش میده و منم بدلایل امنیتی نمیتونم خیلی کاری در خونه انجام بدم.

وقتی یک فرش روی سنگ انداخته میشد زیبایی Texture صدا کمی خراب میشد (a little muffled) و اثر فرش خودش رو نشون میداد اما در عوض چون ما یک انرژی مهار نشده رو تا حدی کنترل میکردیم که جریان صدا رو خراب میکرد ترجیح میدادیم فرش روی سنگ قرار بگیره. در هر صورت فرش یک Compromise خوب محسوب میشد ، هرچند صدای دایانا کرال حالت Damp و بی حال و تا حدی بی مزه رندر میشد اما در مقابل دیگه صدا آزار دهنده نبود و میشد بیشتر به موسیقی گوش کرد.

قبل از اینکه مکان بلندگو نهایی بشه من فواصل رو از دیوارهای عقب و بغل برای دو بلندگو یکی کردم تا اون هم خوانی موقعیت دو بلندگو حفظ بشه و تصویری یک شکل تر داشته باشیم اما دیدم کمی بلندگوی سمت چپ انگار استرس داره و دوباره با اندازه گیری با روشی دقیق تر دیدیم بلندگوی سمت چپ کمی زاویه اش فرق داره که درستش کردیم و صدا در هر دوکانال خوب شد. اگر کمی دقت کنیم و برای Placement وقت بگذاریم با همین گوشی که خدا به ما داده خیلی راحت میشه یک موقعیت خوب رو پیدا کرد و من از اینکه همه چیز Subjective باشه خیلی خوشم میاد.

شاید تعجب کنید که کمی تغییر زاویه یک بلندگو چقدر میتونه صدا رو خراب کنه ، حتی اگر یک بلندگو یک سانتی متر به شنونده نزدیک بشه و یا زاویه اش فرق کنه حتی در اون آکوستیک عالی صدا کاملا به هم میریزه و میاد زیر مقیاس 100 و خصوصا فرکانسهای بالا حالت نا آرام و متالیک پیدا میکنه.

دست رومی درد نکنه که به من یاد داد چقدر مکان بلندگو مهم هست و حتی کمتر از نیم سانت تغییر میتونه خیلی چیزها رو به هم بریزه 🙂

من معتقدم صدایی که شنیدم هنوز هم بیشتر از 90 درصد محدودیت هاش به مساله آکوستیک برمیگشت و نه به کامپوننت ها و از این دوستمون خواهش کردم همچنان روی بهتر کردن وضعیت آکوستیک و مکان بلندگو کار کنند. مکانی که در انتها بلندگو قرار گرفت هم در ناحیه bass و midbass و هم در ناحیه high پاسخ نسبتا خوبی داشت و البته پاسخ midrange بهتر هم میتونست بشه که کمی بنظرم حالت فوروارد داشت. برای 2 ساعت بنظرم به نقطه خوبی رسیدیم و نسبت به قبل میشد بیشتر به موسیقی گوش کرد و البته میشه باز هم در جلسات دیگه نقطه بهتری پیدا کنیم.

من فکر میکنم باید بازگشت های اول رو با Absorber کنترل کنیم و برای سطوح دورتر مساحت بیشتری رو با Diffuser بپوشونیم (رومی معتقده مساحت پوشیده شده توسط Diffuser باید نسبتا زیاد باشه) تا به یک تصویر عالی با شفافیت بالا و یک آرامش در صدا برسیم تا بتونیم در طولانی مدت بدون خستگی به موسیقی گوش کنیم.

اونجا یک تست دیگه هم انجام شد که یک ترانس برق سر راه برق CDPlayer بود ، بعد از برداشته شدن صدا بهتر شد هم در فرکانسهای بالا بنظرم راحت تر (ترانس سرعت جریان دهی رو با افزایش فرکانس محدود میکنه و در صدا اون lightness و راحتی و بدون حالت فشردگی کم میشه ، یکی از دلایل راحتی صدای Linn solo 500 اینه power Supply اون طوری طراحی شده که در همه فرکانسها خصوصا فرکانسهای بالا به راحتی و به سرعت به مدار جریان رو تزریق میکنه) شد و هم جریان صدا بهتر شد و هم صدا حالت طبیعی تری پیدا کرد. البته من قبلا همین مدل ترانس رو با یک ست پایونیر فکر کنم زیر 1 میلیون تومنی که تست کرده بودم نتیجه تست مثبت بود اما در خانه آقای سماوات نتیجه منفی بود. به هر حال باید همیشه تست گرفت و البته در شرایط درست . ممکنه اگر در خانه ای ما کابل مستقیم از کنتور نکشیم و از همین پریزها استفاده کنیم و سیم کشی ساختمان هم وضعیت مطلوبی نداشته باشه گذاشتن ترانس در نهایت وضعیت رو بهتر کنه.

ما کلی بحث میکنیم که مثلا یک PS Audio AC Generator برای برق خوب هست اما رومی میگه من چهار تا از اونها داشتم که در نهایت نتیجه مطلوبی نگرفتم اما همین PS Audio در خانه های ما جواب خوبی خواهد داد، چرا ؟ چون وضعیت سیستم و شرایط ما به اندازه رومی اونقدر بهینه نیست که PS Audio یک Compromise منفی بحساب بیاد. قبلا هم گفتم در خانه آقای الکساندریان چون همه چیز خوب هست کوچکترین تغییری اگر در مسیر درست نباشه کاملا خودشون نشون میده و برای همین هست آنجا احتمال تصمیم اشتباه خیلی میاد پایین.

مساله دیگه تصحیح پاسخ اتاق از طریق DSP هست که رومی باهاش مخالفه و میگه DSP Room Correction یک راه حل Pure و درست نیست اما حتی رابرت هارلی هم خیلی از DSP حمایت میکنه ، خود من دو تا تجربه متفاوت داشتم یکی وقتی بود که با آمپلی فایر Accuphase A50 ما از Wilson MAXX صدا میشنیدیم و DSP Accuphase در مدار بود و یکی وقتی که Audio Note جایگزین Accphase A50 شد و جالب بود با آودیو نت ترجیح میدادیم DSP از مدار خارج بشه و با آکوفیض ترجیح میدادیم DSP باشه و بنظر من دلیلش این بود چون آمپلی فایر لامپی Audio Note خیلی خوب اون اطلاعات حسی و میکرو صدا رو حفظ میکرد و ِDSP اون اطلاعات رو خراب میکرد ما ترجیح مون این بود DSP نباشه اما با آمپلی فایر Solidstate آکوفیض چون اون اطلاعات حسی در صدا نبود طبیعتا DSP در نهایت جواب مثبتی داشت. خلاصه اگر کسی گفت فلان چیز خوب هست و یکی دیگه گفت همون چیز خوب نیست گیج نشید و ببینید شرایط تست چی بوده.

ما خیلی تو اون چند ساعت روی صدا متمرکز نبودیم و خیلی من روی شاخص صدای کامپوننت ها دقت نکردم چون داشتم بلندگو جابجه میکردم اما یک دورنمایی مینویسم.

system

صدا خوب بود با توجه به قیمت تموم شده و البته میشد با صدای این سیستم ساعت ها موسیقی گوش داد البته به شرط بهتر شدن شرایط آکوستیکی و پیدا کردن یک مکان بهتر برای بلندگو. من پیشنهادی برای ارتقا سیستم نداشتم چون فکر میکردم همین سیستم پتانسیل خیلی بیشتری داره و باید با بهتر کردن شرایط ازش پاسخ بهتری بگیریم و نه اینکه کامپوننت عوض کنیم.

صدا راحت و ملایم بود و Raysonic نسبتا خوب از عهده درایو بلندگو بر می آومد. صدا round و راحت بود و به نسبت قیمتش وضوح خوبی داشت که محدودیت این شاخص بیشتر به بلندگو برمیگشت تا Raysonic ، من قبلا مدل Raysonic 128 رو داشتم و ازش صدای خوبی شنیدم ، هم صدا راحت بود و هم با وضوح و Solidity خوب و فکر میکنم محدودیت صدا از بعد وضوح و Neutrality بیشتر متوجه Tannoy بود و نه Raysonic هرچند قبلا من تجربه شنیدن Single ended ری سونیک رو نداشتم تا بهتر قضاوت کنم. شاید با تعویض لامپ و ارتقا به لامپ های Nos وضعیت تغییر کنه هرچن من بیشتر نگاهم به Tannoy بود چون صدای Tannoy صدای خودش بود و خیلی حالت Real و Neutral نداشت.

میخواستم بایاس آمپلی فایر رو چک کنم که امکانش نبود چون نیاز به ولتمتر بود و نمیدونستیم دقیقا باید روی چه ولتاژی بایسته. قرار شد یک لرزه گیر هم زیر دستگاه ساخته بشه تا صدا جمع تر و کنترل شده تر با focus بیشتر پخش بشه.

باز هم تاکید میکنم محدودیت اصلی این صدا بیشترش به فضا برمیگشت و نه کامپوننت ها و من اگر در مورد محدودیت کامپوننتی حرف میزنم دلیلش اینه اون کامپوننت رو نقد کرده باشم و نه صدا رو.

بنظر من Tannoy مثل Sonus faber صدایی Soft ، راحت و با دیستورشن بالاتر از درایوری های خوب داشت و هرچند شنیدن صدا در درازمدت باهاش راحت بود اما من با یک آمپ لامپی ترجیحم این بود صدا وضوح ، سرعت و دینامیک بیشتری داشته باشه. Tannoy اون openness لازم رو هم در همه فرکانسها نداشت و هم تا حدی close بود و هم تا حدی Soft و البته توییترش هم کاراکتر داشت.

Raysonic با توجه به تجربه قبلی ام به نسبت قیمتش موجه تر بود حداقل سورس دیجیتالش کاملا به قیمت می ارزید و آمپش هم بنظرم میتونست کمی Resolution بیشتری داشته باشه.

مجموعه خوب بود و راضی کننده و البته برای ارتقا من تو این رنج قیمت بلندگو Quad 2805 رو پیشنهاد میکنم و برای آمپلی فایر هم پیشنهادی ندارم هم اینکه خیلی نمیتونستم با اطمینان در مورد Raysonic حرف بزنم و هم اینکه تو بازار ایران single ended ارزان و خیلی خوب پیدا نمیشه. نمیدونم audio note تو این رنج قیمت چیزی داره یا نه اما فعلا که چیزی به نظرم نمیرسه.

تو بازار محدود ایران نمیشه خیلی راحت به اون چیزی که میخواهیم برسیم و دلیلش هم عدم تنوع هست و هم چیزهایی که خیلی به قیمت بیارزه کم هست.

به من که خوش گذشت ، همین جا از دوست بسیار خوبم آقای سماوات تشکر میکنم که این فرصت رو در اختیار من قرار دادند.

Comments are closed.