بخش هفتم Subjective Audio Glossary & Audio Reviewing

بخش هفتم Subjective Audio Glossary & Audio Reviewing

جمعه 3 آوریل 2009
/ / /

اینم ترجمه بخشی از مقاله Audio Hell نوشته آقای Leonard Norwitz and Peter Qvortrup به آدرس زیر :

http://www.audionote.co.uk/articles/art_audio_hell.shtml

در این مقاله نویسنده سعی میکنه یک راه حلی ارائه بده تا شما به شکل درستی بتونید صدای یک سیستم رو ارزیابی کنید و در مسیری درست به صدای بهتر برسید. من با نوشته هاش خیلی موافق نیستم اما بقول رومی خوندن این مطلب بی ضرر هست و نوشته زیر رو بیشتر از این جهت جالب میدونم که یک روشی رو داره برای تست پیشنهاد میده و حقایقی رو در مورد صنعت صدا آشکار میکنه.

بخوانید :

آیا شما در جاده ای حرکت میکنید که انتهاش جهنم های فای هست؟!

ما Audiophile ها همیشه سعی میکنیم مهارت و توانایی مان را در تحلیل صدا و ارزش گذاری یک سیستم صوتی زیاد کنیم و هرچقدر از روشهای مختلف استفاده میکنیم دقیقا نتیجه معکوس میگیریم و بجای رسیدن به مطلوب دچار خستگی و ملال میشویم و به نتیجه ای نمیرسیم.

به این میگن جهنم های فای Audio Hell

یک Quiz :

1- آیا شما سعی میکنید که تست های A/B رو روی بخش کوتاهی از یک قطعه موسیقی ترتیب دهید تا حافظه شنیداری را بیشتر نگه دارید؟

2- آیا شما از همان رکوردهای تست رفرنس همیشگی برای تشخیص توانایی سیستم در یک یا چند بعد خاص استفاده میکنید تا از هرگونه گیج شدن و عدم تشخیص در ارزش یابی صدا با رکوردهایی که گوشتان به آنها آشنا نیست پرهیز کنید.

3- آیا شما برای اینکه هنگام ارزیابی صدا تحت تاثیر زیبایی موسیقی قرار نگیرید از رکوردهایی که خیلی دوستشان دارید استفاده نمیکنید؟

4- آیا شما باور دارید که کارکرد درست یکی سیستم صوتی بازسازی دقیق صداست و در نتیجه تنها زمانی میتوانید یک سیستم را بدرستی ارزش یابی کنید که تجربه زیادی در شنیدن صدای Live داشته باشید؟

5- آیا شما بر این باورید که برخی از بلندگوها برای جاز مناسب هستند و برخی برای راک؟

اگر به حداقل سه تا از این سوالات پاسخ مثبت دادید باید قبول کنید که مثل بسیاری از Audiophile های دیگر شما سوار قطاری هستید که انتهایش جهنم های فای هست.

البته ما هستیم تا به شما کمک کنیم تا از این مسیر خارج شوید.

ابتدا بهتر است نگاهی کلی داشته باشیم به مسیر حرکت های فای از گذشته تا به امروز.

این صنعت دوره بلوغش رو حوالی سالهای 1950 میگذروند و افزایش سود فروشش از 1960 شروع شد. کم کم یک پروسه اضافی نقد و بررسی سیستم ها شکل گرفت که نقش تکنولوژی ها رو برای رسیدن به صدای برتر بررسی میکرد.

بنظر میرسید این پروسه نقد که از سوی مجلات آغاز شده بود و برای هدایت کاربر به صدای بهتر بود بیشتر تئوری توطئه رو به ذهن القا میکرد تا یک روش درست برای رسیدن به پاسخی مطلوب.

در ابتدا سیستم ها از روی پارامترهای الکترونیکی مانند دیستورشن و پاسخ فرکانسی و … مورد مقایسه و بررسی قرار میگرفتند و کمپانی ها روی Specification ها تاکید زیادی داشتند و این طور فرض میشد که Specification بهتر رابطه مستقیمی با صدای بهتر دارد.

کم کم کمپانی ها به یک Limit رسیدند و مثلا دیگه نمیشد دیستورشن رو از یک حدی پایین تر آورد و دیدند نمیتونند با توسل به این حربه جای بیشتری برای فروش باز کنند چرا که برای قانع کردن یک مشتری برای خرید باید یک ابزاری مورد استفاده قرار میگرفت.

در این نقطه بود که بازار دید نمیتونه از Specification ها استفاده کنه و کم کم تئوری صدای بهتر خیلی ربطی به Specification نداره رو چند تا از مجلات به سر زبان ها انداختند. این مجلات ادعا کردند چون حتی دو کامپوننت با Specification یکسان صدایی متفاوت دارند بنابراین باید برای ارزش یابی صدای یک سیستم از روش دیگری استفاده کنیم که همان شنیدن هست.

باید صدای یک سیستم با صدای Live مقایسه بشه و این کار به عهده یک شنونده و تحلیل گر گذاشته شد.

کم کم هر ماه یک کامپوننت جدید the best میشد و هر مجله ای هم the best های خودش رو داشت و عده ای که عقلشون رو داده بودند دست مجلات کم کم گیج شدند.

بعد از این ماجرا و اشباع شدن مساله the best ها کمپانی ها سعی کردند با افزایش تصاعدی قیمت ها خودشون رو از بقیه جدا و با سیاست لوکس گرایی ، افزایش قیمت و تبلیغات زیاد این حس رو در مخاطب القا کنند که برای صدای بهتر باید بیشتر پول داد.

صنعت صدا گیج و مبهوت و با اشتباهات زیاد به جلو میرفت که یکی از آن اشتباهات رفتن از آنالوگ به دیجیتال بود. تا آنجایی که ما میدانیم کسی متدهای ارزیابی را بصورت جدی زیر سوال نبرد.

هیچ یک از متد های تست و ارزش یابی سیستم صوتی مانند :

دقت به Specification ها

اندازه گیری الکترونیکی Measurements

شنیدن و تست در حالت چشم بسته Blind

تست در حالت double Blind Test

مقایسه صدا با صدای زنده Live

مساله قیمت و قیافه و تبلیغات

نتونستند کاری از پیش ببرند.

هدف ما از این مقاله اینه به شما یک روش درست برای ارزیابی یک سیستم یاد بدیم. اعتقاد ما اینه دلیل اصلی تو جهنم بودن (Audio Hell) دوستداران صدا در دنیا (Audiophile) اینه که انها گیج شدند که چه چیزی هدف واقعی داشتن یک سیستم صوتی است و برای انتخاب صدای بهتر متدی رو انتخاب کردند که درست نیست.

اگر قبول کنیم که هدف یک سیستم صوتی ارضاء کردن حس شنیداری شنونده است (Emotional Involving) باید بگوییم یک سیستم ایده ال سیستمی است که دقیقا آنچه رکورد شده را پخش نماید.

مشکل اینجاست ما نمیدونیم دقیقا چه چیزی رکورد شده و برای همین متد مقایسه کمکی نمیتونه به ما بکنه.

متد مقایسه که متد قدیمی هست و اسمش رو میگذاریم Comparision by Reference اینطور هست که ما بخشی از یک Track یک آلبوم رو که گوشمون خیلی بهش آشناست رو در دو سیستم (یا در دو حالت) پخش میکنیم و تصمیم میگیریم که کدام بهتر و کدام بدتر است ، مثلا کدام به Live نزدیک تر است و یا کدام به رفرنسی که در ذهن داریم (تجربه قبلی) نزدیک تر است.

این روش اشکال داشته و درست کار نمیکند حتی اگر تعداد آهنگ هایی که از آنها برای تست استفاده میکنید زیاد باشد و یا حتی اگر شما پارامترهای صدا مانند Soundstage ، ریتم و تونالیته و شفافیت رو مورد مقایسه قرار بدهید.

حتی اگر پاسخ حسی مغزتان را به دو صدا مقایسه کنید هم نتیجه درستی در بر نخواهد داشت.

آنچه فهمیده میشود اینست که کدام سیستم با آن رکوردی که پخش میشود با شما سازگار تر است و چون نه سیستم ایده ال است و نه رکورد هیچ وقت نمیتوانیم یک قضاوت درست داشته باشیم و نمیتوانیم بگوییم کدام سیستم دقیق تر است.

متد پیشنهادی ما به شما متد مقایسه بر اساس تفاوت (Comparison by Contrast) هست. در متد قدیمی ما فقط 50 درصد شانس انتخاب صحیح داریم اما در روش جدید ما مقایسه رو از خود کامپوننت ها به تفاوت پخش حاصل بین رکورد ها میبریم تا اشتباه متد قبل رو نکرده باشیم .

در این روش ما تعداد خیلی زیادی از رکوردها رو در سبک های مختلف مثل پاپ و راک و کلاسیک و … رو در سیستم A پخش میکنیم و به صداها گوش میدهیم. همان رکوردها را در سیستم B نیز گوش میدهیم. در هر دو حالت به تفاوت صدا در دو سیستم دقت نمیکنیم بلکه به این دقت میکنیم که کدام سیستم رکوردها را متفاوت تر از هم پخش کرد. یعنی در کدام سیستم رکوردها کم شباهت تر از هم پخش میشدند، یعنی کدام سیستم صدا های رکوردهای مختلف را کمتر به هم شبیه میکرد.

در این حالت ما رکوردهایی رو برای تست پیشنهاد میکنیم که شما قبلا اونها رو نشنیدید و یا از آنها برای تست استفاده نکردید تا تمرکز ذهن شما به سمت متد قدیمی نرود.

هر سیستمی که تفاوت بیشتری بین رکورد ها ایجاد کنه یعنی کمتر از دیگری روی صدا تاثیر گذاشته و به عبارتی دقیق تر هست. در این روش نیاز به هیچ رفرنس ای نداریم و حتی لازم نیست صدای Live شنیده باشیم.

این روش به وقت و حوصله بیشتری نیاز داره اما در نهایت نتیجه درستی به شما خواهد داد.

8 Comments