صدای رفرنس

صدای رفرنس

شنبه 28 می 2016
/ / /

اول میخواستم در مورد صدای رفرنس صحبت کنم که یکی از دوستان گفتند صدای رفرنس باید باشه برای مقایسه و رفرنس همون صدای موسیقی کلاسیک اجرای زنده هست.

از دید رومی صدای اجرای زنده نباید با صدای سیستم صوتی مقایسه بشه.

منم موافقم که صدای سیستم مثل یه صدای آفریده شده دیگه هست که ربطی به موسیقی زنده نداره و اصلا نباید این دو رو با هم مقایسه کرد.

1000 تا دلیل دارم که صدای زنده خیلی با صدای بازسازی شده فرق داره و همون سیستم استریو داره تغییر ایجاد میکنه (در مورد محدودیت استریو قبلا نوشتم) تا میکروفن و استودیو و میکس و کابل و دیجیتال و امپ و اکوستیک و …

در هنر موضوعی هست که تو شاخه ای میگن لزوما نویسنده یا نقاش حتما نباید عین واقعیت رو ترسیم کنه و تو های فای هم همینه بنظرم. تو های فای نه میشه عین صدای زنده رو مجددا ساخت و نه نیازی به این کار هست.

از دید من کلا مقایسه صدای زنده بی ربط به تحلیل صدا و ارزش گذاری صداست.

من حرفم اینه مبنای ارزش گذاری تجربه شنیداری است و نه یه موزیسین و نه هیچ کس دیگری میتونه این کار رو انجام بده و تو حوزه های فای این خود ما هستیم که با درک صدای بهتر میتونیم به نتیجه بهتری برسیم.

اما مانع پیش روی ما اینه ما باید بتونیم از یک متد خوب استفاده کنیم تا به توانایی تشخیص صدای خوب برسیم و این متد مارو به این نتیجه میرسونه که صدایی که میشنویم تو درازمدت خسته کننده نباشه و میل مارو به شنیدن موسیقی بیشتر کنه.

به عبارتی صدای سیستم صوتی نباید با سیستم مغزی دریافت و درک موسیقی در تضاد باشه و اجازه بده موسیقی به سیستم شنیداری ما لذت بده.

اصلا یک صدای خوب یک صدای خیلی شفاف و واضح نیست لزوما ، نه اینکه شفافیت بد باشه نه اما هدف ما از صدا لذت بیشتر از موسیقی هست نه صدایی با ایلوژن وضوح بیشتر.

صدای 99% سیستم هایی که تو دنیا تولید و دمو میشن صدای خیلی واضح هست با دیستورشن نزدیک صفر که فقط بدرد 2 ساعت دمو میخوره و برای طولانی مدت شنیدن اون صدا راضی کننده نخواهد بود.

اگر قراره ما سیستمی بخریم و 1 ساعت بشنویم و تحت تاثیر قرار بگیریم و بعد کمتر از 1 سال پول بیشتر بدیم با مدل گرونتر عوض کنیم که خب مارکت فعلی جوابگو هست و کلی برند هستند که نیاز شما رو برطرف میکنند.

سیستم ها رو قبلا به سه سطح تقسیم بندی کردم :

سطح 1 که نمیشه تو دراز مدت بهش گوش داد بدلیل بی روح بودن و غیر خطی بودن در میکرو اما در کوتاه مدت صدای خیلی واضح و جذابی میتونه داشته باشه. اکثر سیستم های امروزی اینگونه اند.

سطح 2 که صدا به نوع خودش جذابیت خاصی نداره اما اجازه میده شنونده ساعت ها موسیقی گوش کنه و شنونده رو اذیت نمیکنه. ضبط کوچک خانه ما که فقط کاست میخوره اینجوریه.

سطح 3 که صدا هم با شنونده سازگاره و هم میل به شنیدن رو در شنونده زیاد میکنه. اون سیستم هورن لیوینگ وویس با ست آپ درست اکوستیک و مکان بلندگو ممکنه اینطور باشه.

سطح سوم بدون Setup عالی نمیشه یعنی آکوستیک و برق و مکان بلندگو و لرزش و مچینگ و … همه و همه باید رعایت بشه.

اما متد تشخیص صدا چی میتونه باشه. من میگم مهمترین چیز خطی بودن در مقیاس میکرو هست و این یعنی در دو بعد داینامیک و تونالیته باید صدا درست باشه. سیستم سطح دوم این دو رو باید تا حد قابل قبولی به ما بده و شاخص اخر یعنی شفافیت (شفافیت از بعد ارتباط حسی نزدیک تر و بهتر و نه بعد resolution به معنایی که تحلیل گرا میگن) میتونه سیستم رو به سطح 3 برسونه.

برای تشخیص میکرو داینامیک من یه فرضیه دارم که سعی میکنم خودم هم بیشتر روش متمرکز بشم و اگر ایرادی داره اصلاح کنم و اون شاخص Volume Resolution هست . معنی این عبارت اینه شما صداهای سازهایی که در پس زمینه هستند و یا بک ووکال های ضعیف و یا اصلا بازتاب های صدا رودر اتاق رکورد صدا به چه شکلی میشنوید از نظر داینامیک فراز و فرود اونها وقتی که صداهای بلند در حال پخش هستند. منظورم اینه در زمان پخش صداهای بلند اون صداهای ریز تغییر ولومشون چطور شنیده میشه آیا محو شدن اونها که decay نام داره با حالتی واضح درک میشه؟ منظورم از Volume Resolution این نیست صداهای پس زمینه رو بتونیم واضح بشنویم نه ، چون halcro و Goldmund هم اون وضوح رو میده منظورم اینه اون تغییر ولوم صداهای ضعیف رو در زمان پخش صداهای بلند چگونه میشنویم. هر افزایش و کاهش صداهای ضعیف باید بشکلی Fluid ، پیوسته و راحت به گوش درک بشه. صدایی که تو میکرو داینامیک شفاف و خوبه حالتی بی واسطه داره.

پس کلید درک میکرو داینامیک شده شفافیت در شاخص تغییر ولوم صداهای ضعیف پس زمینه.

اما در مورد تونالیته باید بگم تونالیته در ماکرو نباید زیاد خطا داشته باشه و همین Sweetness لامپی ها که از هارمونیک دوم ناشی میشه همون خطای ماکرو هست و یا  تغییر تونالیته ترانزیستور ها در فرکانسهای بالاتر هم همون خطای ماکرو تونالیته هست اما بازهم اصل موضوع به میکرو برمیگرده .

میکرو هارمونیک یعنی درخشش تونالیته و زنده بودن رنگ هارمونیک ها. گاهی از عبارت Texture هم ازش اسم میبرند. صدای ووکال باید Body داشته باشه و lean نباشه ، یه جورایی مثل رنگ خوب در چاپ که میدرخشه و انگار یه درخشش و انرژی ای در اون رنگ هست که مغز رو جذب میکنه صدا باید بجای حالت dark و Lean حالتی Colorful و Spark داشته باشه. مثلا برق سیستم خوب و سورس آنالوگ ریل تو این حالت میتونن به شما فرق صدای Lean دیجیتال رو با برق بد در مفهوم میکرو هارمونیک نشون بدهند.

One Comment