بهینه سازی Matching & Tunes

2way vs 3way

چهارشنبه 13 دسامبر 2006
/ / /

یکی از مفاهیم مربوط به مشخصه یک سیستم صوتی پاسخ فرکانسی آن سیستم صوتی میباشد و یکی از شاخص های پاسخ دامنه فرکانسی یک کامپوننت در حال انتقال انرژی (بارداری) پهنای باند میباشد. پهنای باند یک سیستم صوتی به بازه فرکانسی آن سیستم میگویند بطوری که سیستم صوتی در آن بازه فرکانسی اندازه دامنه مولفه های فرکانسی آن از 3db بیشتر کاهش نداشته باشد. هر کامپوننت برای انتقال سیگنال ولتاژ را میتوان یک فیلتر میان گذر در نظر گرفت. به شکل زیر نگاه کنید :

bandwidth.jpg 

در شکل بالا یک کامپوننت ، پاسخ دامنه ای بین دو فرکانس f1 و f2 دارد و فرکانس f1 همان فرکانس قطع بالا میباشد و f2 فرکانس قطع پایین. پهنای باند این کامپوننت f2-f1 محاسبه میشود. اگر به مشخصه بلندگوها دقت کرده باشید این فرکانسهای f1 و f2 را در Specification میبینید و معنی آن اینست این بلندگو میتواند از فرکانس f1 (مثلا 40 هرتز) تا فرکانس f2 (مثلا 20 کیلو هرتز) را پوشش دهد. در حالت کلی هر چقدر بلندگو تعداد درایورهای بیشتری داشته باشد (مثلا 3way نسبت به 2way) پهنای باند (f2-f1) بیشتری داشته و محدوده بیشتری را پوشش میدهد. شکل زیر پاسخ فرکانسی دامنه یک بلندگو مدل Dynaudio Evidence Temptation را نشان میدهد :

dyn.jpg

هر چقدر رفتار یک سیستم در بازه فرکانسی (در حال انتقال انرژی) خطی تر باشد و پهنای باند آن بیشتر باشد و پاسخ فرکانس فاز آن نیز در این محدوده خطی تر باشد رفتار آن کامپوننت در Time Domain بهتر و پاسخ نهایی بهتر میباشد. یک سیستم صوتی باید در ناحیه شنوایی انسان (از 20 تا 20 کیلو هرتز) رفتاری خطی و پاسخ دامنه و فاز مناسبی برای انتقال ولتاژ در حالت بارداری (انتقال انرژی) داشته باشد. اگر کامپوننتی در DownStream مثلا بلندگو پهنای باند زیادی داشته باشد (و رفتاری خطی در کل بازه) و یک کامپوننت در Upstream مانند Pre Amplifier پهنای باند کمتر و رفتار غیر خطی تر در فرکانسهای Extreme احتمالا به مشکل بر خواهیم خورد چرا که اگر مونیتورینگ سیستم بیش از بازه فرکانسی الکترونیک را پخش کند معلوم نیست پاسخ نهایی سیستم چگونه باشد. تنها پهنای باند Upstream (به معنی f2-f1) مساله ساز نیست بلکه خطی رفتار کردن آن در هنگام انتقال انرژی و پاسخ فاز آن هم در بازه فرکانسی (خصوصا Extreme Frequency) مهم میباشد. اما جدا از مسائل تئوریک قضیه چیزی که من بدنبال نتیجه گیری آن هستم نوع انتخاب کامپوننت ها توسط شماست. تجربه نشان داده برای اینکه یک کامپوننت پهنای باند بیشتر ، رفتار خطی در انتقال انرژی در فرکانسهای Extreme و پاسخ فاز مناسبتری داشته باشد باید از قطعات بهتر و گران تر استفاده کند و این به معنی افزایش هزینه شماست. مثلا کمپانی Spectral یا GoldMund پهنای باند کامپوننت هایشان بالای 1Mhz میباشد و قیمت های آنها هم بالای 15000 دلار و یا Weiss Medea یک DAC با پهنای باند کامل میباشد و قیمتی نزدیک 10000 دلار دارد. سیستمی که پهنای باند آن برای گوش انسان کامل باشد Full Range یا Full Bandwidths نامیده میشود. یک سیستم صوتی در همه بخشها برای افزایش پهنای باند از شما هزینه بیشتری می گیرد و همه قسمتها مانند DAC ، Pre ، Power ، Interconnects ، Speaker Cable ، Connectors ، اتصالات و بلندگو همه و همه برای اینکه در بازه فرکانسی بیشتری رفتاری خطی داشته باشند هزینه بیشتری برای ساخت می گیرند. مساله اینجاست که حتی آکوستیک هم برای فرکانسهای پایین بهتر احتیاج به ابعاد بزرگتر دارد. نتیجه اینکه پهنای باند بیشتر یعنی هزینه بیشتر و اگر بودجه شما محدود است بسمت Full Range نروید. با بودجه زیر 10000 دلار بهتر است ابتدا یک بلندگو با پهنای باند متوسط (عموما 2way) انتخاب کنید نه یک بلندگوی Full range تا در انتخاب الکترونیک با خیال راحت تری حرکت کنید. اگر بلندگوی Full range بخرید باید نگران هزینه الکترونیک سیستم باشید و ممکن است با هزینه محدود به نتیجه مطلوب نرسید. بقول دوست خوبم لاکی نشنیدن فرکانسهای Extreme مانند زیر 40 هرتز خیلی بهتر هست تا اینکه زیر 40 هرتز رو با حالت ناهنجار Boom بشنویم.

Read More

حفاظت از اتصالات

شنبه 9 دسامبر 2006
/ / /
solution.jpg

برای بهینه سازی و به اصطلاح انگلیسی Tweak مسائل زیادی را باید رعایت نمود که به تک تک آنها در آینده اشاره خواهم نمود. یکی از نکاتی که باید در مورد سیستم توجه داشت و با تجربه خودم یکی از پارامترهای مهم در صداست نحوه اتصالات در سیستم میباشد. اتصالات به معنی هر بخشی است که سیستم از آنجا به بخش بعدی یا قبلی وصل میگردد مانند ترمینالهای RCA و یا XLR ورودی خروجی هر کامپوننت ، کانکتور ابتدا و انتهای هر کابل شامل تمام بخشها ، ترمینال اسپیکر ، اتصال کابل داخلی بلندگو به کراس آور و … مهمترین مساله نحوه اتصال میباشد که باید به آن توجه نمود. اگر کامپوننتی را برای خرید در نظر دارید حتما نگاهی به ترمینالهای ورودی خروجی آن بیندازید. شرکتهای معتبر از کانکتور و ترمینالهای مرغوب مانند WBT استفاده مینمایند و در بخش اتصالات استانداردهای لازم را رعایت مینمایند. اتصال کابل به کانکتور هم باید در شرایط خاص فیزیکی (دمای بالای 270 درجه سانتیگراد) و با لحاظ نکاتی انجام شود و من پیشنهاد نمیکنم خودتان اقدام به اتصال کابل به کانکتور نمایید. بد نیست نگاهی به اینجا بیندازید. برای نگهداری بهینه اتصالات هم میتوانید از یک محصول جالب شرکت Van Den Hul بنام Solution استفاده نمایید. این محصول برای نگهداری و حفاظت از اتصالات بکار میرود. برای استفاده از آن ابتدا کانکتور یا ترمینال را با پارچه نمدار تمیز کرده و بعد از خشک نمودن سطح هادی را با فرچه داخل Solution تنها در حد مرطوب شدن بمالید. این مایع بر روی سطح هادی هم وضعیت اتصال را بهتر میکند و هم آنرا از گازهای موجود در هوا حفاظت مینماید. این محصول را میتوانید از نماینده VDH در ایران تهیه نمایید.

Read More

تمیز کردن سیستم

چهارشنبه 25 اکتبر 2006
/ / /
Comments Closed

برای تمیز کردن سیستم صوتی لازم است ابتدا سیستم را خاموش کرده و کابل برق (Power Cord) هر کامپوننت را از برق بکشید. سپس تمامی کابلها مانند Interconect های آنالوگ و دیجیتال ونیز کابل اسپیکر را از سیستم جدا کرده (Down to Upstream Cables) و بعد هر کامپوننت را با دستمالی نرم و مرطوب که الکتریسیته ساکن تولید نمیکند تمیز نمایید. پس از اتمام کار بهتر است ابتدا بدنه هر کامپوننت را جداگانه برای لحظه ای به سطح صفر ولت زمین (Earth Line) وصل کنید. برای وصل مجدد کل سیستم ابتدا Interconnect ها سپس کابل بلندگو را وصل میکنیم و موقع اتصال هر کابلی ابتدا سر مبدا سیگنال را وصل و سپس سر مقصد را وصل نمایید. در انتها کابلهای برق را بترتیب از بالا به پایین وصل و با همین ترتیب سیستم را روشن مینمایید. بخاطر جابجایی کابلها و قطع برق سیستم ، برای مدتی حداقل چند روز لازم است تا صدای سیستم به یک حالت خوب برسد. بهتر است سیستم را با فواصل زمانی کم تمیز نکنید. رعایت مراحل بالا بخاطر حساس بودن بعضی از کامپوننت ها به نویز و حساس بودن مدار I/O به قطع و وصل ولتاژ است.

Read More

ترتیب خاموش روشن کردن

جمعه 6 اکتبر 2006
/ / /

یه نکته خیلی مهم اما کوچک هست که باید بدونیم. به اجزای بالایی سیستم مثل Transport و DAC و Pre میگن Upstream و به اجزای پایین مثل Power Amplifier یا بلندگو میگن Downstream و این اصطلاحات نسبی است یعنی میشه بگیم Power Amp نسبت به بلندگو Upstream هست و Pre Amplifier نسبت به DAC میشه Downstream . برای روشن و یا خاموش کردن سیستم باید مساله ای رعایت بشه اونم اینه ، برای روشن کردن سیستم از Upstream شروع کنید یعنی اول Transport رو روشن کنید و بعد DAC رو و بعد Pre Amplifier رو و بعد Power Amplifier رو. برای خاموش کردن سیستم باید عکس این این مسیر طی بشه یعنی اول از همه Power Amplifier باید خاموش بشه بعد Pre Amplifier و … اما دلیل این مساله بر میگرده به طراحی مدارات input/output (I/O) circuit در الکترونیک و مساله Ground Line . فرض کنید Power Amp روشن باشه و شما یک Pre Amp رو روشن کنید ، اگه هنگام روشن شدن Pre یک پالس ولتاژ به دو سر ترمینال خروجی Pre بیاد که دامنه اش حداکثر باشه اونوقت Power شما این سیگنال رو تحویل بلندگو میده و ممکنه شما با آسیب دیدگی بلندگو و Power Amplifier هر دو مواجه شوید. این مساله در سیستمهای حرفه ای تر دیده نمیشه اما در هر صورت توجه به این نکته میتونه مفید باشه. 

Read More

آکبند یا کارکرده

سه‌شنبه 12 سپتامبر 2006
/ / /
Comments Closed

فقط اکبند بخرید .

کامپوننت های الکترونیکی بسته به وضعیت دما ، میزان کارکرد و جریان دهی ، وضعیت محیط نسبت به آلودگی به دود سیگار و … عمر متفاوتی دارند و من پیشنهاد نمیکنم یک کامپوننت که عمری بالای 5 سال دارد را بدون تست بخرید. ممکنه یک کامپوننت تعمیری باشه و یا ضربه فیزیکی خورده باشه بهرحال احتمال هر چیزی وجود داره. میتونید از فروشنده بخواهید یک هفته بطور موقت و برای تست سیستم رو پیش شما بگذاره تا خیالتون از بابت بدون مشکل بودن صدای اون راحت بشه و در نهایت باید از فروشنده وضعیت گارانتی اونرو بپرسید. در کامپوننت های های فای بلندگو و Transport سیستم از همه حساس ترند چرا که عملکرد مکانیکی دارند و برای اطمینان از صحت کارکرد اونها حتما باید اونها رو تست کنید. در قسمت الکترونیک هم Tube ها نسبت به Solid ها حساسترند و لامپ اونها یک عمر مفید داره و برای خرید یک کامپوننت لامپی بهتره از فروشنده لامپ نو بخواهید.  بیشترین احتمال مشکل در بلندگو بر میگرده به فرکانسهای بالا که اگه ولوم صدا زیاد بشه و آمپلی فایر سیگنال رو برش بده Tweeter آسیب میبینه و صدای فرکانسهای بالا از دقت میفته. در فرکانسهای پایین هم ممکنه شخصی بدون خاموش کردن کل سیستم یک کابل رو از سیستم جدا یا به سیستم وصل کنه و یک انرژی زیاد در خروجی ترمینال آمپلی فایر به بلندگو آسیب برسونه. در اینحالت فرکانسهای پایین اون حالت Solid و Physical رو از دست میده. البته ناحیه وسط هم ممکنه آسیب ببینه و صداش اون لطافت رو نداشته باشه. سیستم آسیب دیده یه صدای غیر Solid و خسته داره که شنونده احساس میکنه صدا یکدست و دقیق نیست.  Transport هم ممکنه در اثر ضربه و یا حمل نامناسب به مشکل بخوره و یا بعلت کارکرد زیاد دیگه کارایی سابق رو نداشته باشه. اصولا سورس ها یا Transport ها رو نباید بدون قفل کردن دیسک خوان حرکت داد. اگه دقت کرده باشید وقتی یک سورس نو میخرید یک پیچی (Transport Key) رو باید در زیر اون بگردونید تا دیسک خوان بیاد بیرون و این پیچ رو قبل جابجایی باید دوباره ببندید تا دیسک خوان قفل بشه. این مکانیسم ممکنه در سورس هایی به این شکل نباشه ولی در همه وجود داره. همه اینها در مورد کامپوننت های ارزون تر مساله سازتره و در مورد کامپوننتهای گرون تر کمتر ایجاد مشکل میکنه. خود من بلندگو و کابلها رو آکبند گرفتم اما آمپلی فایر و سورس رو کارکرده و الانم هیچ مشکلی ندارم. بجای اینکه از فروشنده بپرسید آیا این کامپوننت تا حالا کار کرده یا نه بهتره در صورت آکبند نبودن سر قیمتش به فروشنده گیر بدید. تخفیف در های فای یک امر لازم و ضروری هست.

Read More

صحت فاز سیگنال

سه‌شنبه 12 سپتامبر 2006
/ / /
Comments Closed

آیا میدونید یک سیگنال صوتی استریو که یک شکل موج آنالوگ هست یک پولاریتی Polarity (قطب مثبت و منفی) داره که وقتی این سیگنال از سیستم پخش میشه این پولاریتی نباید برعکس بشه. هنگام صدا برداری یک سیگنال ولتاژ رو ما ضبط میکنیم و بعد از پردازش بر روی دیسک رکورد میکنیم، در این مرحله نباید فاز سیگنال (همان پولاریتی) برعکس بشه. البته اکثر تدوینگرها این مساله رو میدونند هر چند گاهی در استودیوها هم ممکنه فاز سیگنال برعکس بشه. علت اینکه میگم باید دقت کنیم فاز سیگنال در سیستم ما برعکس نشه بخاطر سه مساله هست که خیلی ها ممکنه به اون توجه نکنند. اول اینکه موقع اتصال کابل بلندگو (Speaker Cable) باید خروجی منفی و مثبت ترمینال خروجی آمپلی فایر رو به ترتیب به ورودی منفی و مثبت بلندگو وصل کنیم و اشتباها منفی رو به مثبت و مثبت رو به منفی نزنیم. دوم اینکه بعضی Pre Amplifier ها و DAC ها یک کنترل کننده فاز دارند که از روی اون میشه فاز سیگنال رو برعکس کرد ، در اینحالت باید فاز صحیح انتخاب شده باشه. سوم اینکه استاندارد ورودی خروجی بالانس سیستمها (XLR Connection) در همه کشورها به یک شکل نیست و بعضی کشورها مثل آمریکا پین دوم رو Hot در نظر میگیرند و بعضی ها مثل ژاپنی ها پین دوم رو Cold در نظر میگیرند. یکسان نبودن این استاندارد در دو کامپوننت باعث میشه با اتصال این دو کامپوننت فاز سیگنال در عبور از سیستم عوض بشه و برای تصحیح این مساله یا باید از طریق کنترولر فاز در مدار Pre یا DAC اقدام کرد و یا اگر سیستم شما کنترولر نداره باید کابلهای بلندگو رو با فاز برعکس وصل کنید. مثلا سورس من Accuphase هست و استاندارد اون با آمپلی فایرم فرق میکنه و من برای تصحیح این مساله کابلهای بلندگو رو برعکس وصل کردم، یعنی خروجی مثبت آمپلی فایر رو به ورودی منفی بلندگو وصل کردم تا فاز تصحیح بشه. این مساله بسیار مهم هست و فاز اشتباه صدا رو خراب میکنه. دقت کنید وقتی جایی دارید دو تا سیستم رو مقایسه میکنید هر دو سیستم با فاز صحیح setup شده باشند چون ممکنه Dealer شما به این مساله توجه نکنه و شما یک تست A/B درست نگیرید. چند بار این مساله رو از طریق کامپیوتر تست کردم، به این شکل که فاز یک سیگنال Wave رو روی کامپیوتر با نرم افزار Cool Edit Pro تغییر دادم و هر دو تا سیگنال رو پشت سر هم (از طریق کارت صدا به ورودی دیجیتال CD Player) پخش کردم، تفاوت خیلی زیاد بود. صدا بشکل بدی فوروارد میشه و اصلا Soundstage درست نداریم، آرامش صدا از بین میره و ناحیه Bass بطور کامل از کنترل خارج میشه. انگار صدا به انرژی تبدیل میشه و از حالت موسیقی خارج میشه. توزیع انرژی هم بهم میخوره ، صدا آزار دهنده پخش میشه و نمیتونید به صدا ولوم بدید. شاید بگم این تست برام خیلی جالب بود چون فکر نمیکردم این همه تغییرات در صدا داشته باشم. مهمترین مساله همون به هم ریختن Soundstage بود که کل صدا رو خراب میکرد. سورس ها یا DAC ها و یا Pre های بعضی از کمپانی ها کنترولر فاز داره و اونها این اجازه رو به ما میدن که خیلی راحت فاز رو برعکس کنیم و این مساله خیلی خوشایند هست چون حتی اگه رکوردی با فاز اشتباه رکورد شده باشه (مثلا بعضی از استرینگ های صدا فازشون برعکس شده باشه) میشه بهترین حالت رو انتخاب کرد.

بهتره اگه تا حالا به این مساله دقت نکردید یه نگاهی به وضعیت فاز سیستم بندازید.

Read More

کاهش کیفیت دیسک صوتی Audio CD

سه‌شنبه 12 سپتامبر 2006
/ / /
Comments Closed

شاید شنیده باشید عمر سی دی ها رو برای نگهداری اطلاعات صد سال تخمین زدند البته الان میگن 2 تا 5 سال و منم میگم برای سی دی صوتی حداکثر یک سال. شاید تعجب کنید اگه بگم کیفیت سی دی موسیقی در طول زمان کاهش پیدا میکنه. خب ظاهرا منطقی هست که فکر کنیم صفر و یک های روی سی دی یا یک هست یا صفر و دلیلی نداره در طول زمان صدا کاهش کیفیت داشته باشه. اما این مساله رو هم خودم چند بار تست کردم و هم با دوستان بصورت A/B Blind تست کردیم . حتی سی دی اورجینال صوتی که 2 سال از عمرش گذشته بود صداش از سی دی کپی که از روی خودش کپی شده بود و 6 ماه از عمرش گذشته بود بدتر صدا میداد. (تو شرایط برابر سی دی اورجینال صوتی از کپی بهتر صدا میدهد) تغییرات صدا بیشتر از همه بر میگرده به خراب شدن Micro Dynamic صدا و از دست رفتن حالت Juicy در صدا. البته بافت صدا خشک تر و Stage هم بخصوص در ناحیه بالا تغییرات داره. کم کم با گذشت زمان احساس میکنید صدا اون لذت و حالت Sweet رو نداره و دلیل این قضیه هم میتونه به لیزر Transport برگرده و هم حساس بودن سطح سی دی به نور و یا عوامل محیطی دیگر. مساله ای که هست اینه که اطلاعات صوتی بصورت Track های موسیقی بر روی سی دی ضبط میشه و این اطلاعات برخلاف Data با اطلاعات تصحیح خطا کد نمیشه. نبودن اطلاعات تصحیح خطا باعث میشه Transport حداکثر با یک تقریبی اطلاعات نیمه خراب رو بخونه و عدم صحت کامل اطلاعات یک دلیل کاهش کیفیت صداست. دلیل دیگه مساله خطای زمانبندی Jitter و حساس بودن DAC به سیگنال ورودی دیجیتال هست که با کاهش کیفیت، صدا تغییر میکند. هر چند سازندگان DAC تلاش میکنند حساسیت را کاهش دهند اما هنوز این مساله وجود دارد و Transport سیستم و کیفیت فیزیکی رکورد بر روی صدا تاثیر گذار هست. سعی کنید سی دی ها رو از بهترین منابع تهیه کنید و در فکر سی دی های کپی هم نباشید هر چند تو ایران مجبوریم از کپی استفاده کنیم و دسترسی خوبی به سورس نداریم.

Read More

دوره گذرا Break-in Time

سه‌شنبه 12 سپتامبر 2006
/ / /
Comments Closed

هر دستگاهی، هنگامی که از حالت آکبند خارج میشه احتیاج به یک زمان معین کارکرد داره تا از حالت اولیه دربیاد. حتی کابلها هم همینطورند و همه قسمتها برای رسیدن به یک حالت بهینه نیاز به یک دوره اولیه دارند. نمیشه گفت این یک قانون هست اما با تجربه من هر چقدر ساخت یک کامپونت بهتر باشه زمان بیشتری لازم داره تا به یک حالت پایدار برسه. هر کامپوننتی یک خصوصیت صدا رو در ابتدا از خودش نشون میده و این خصوصیت با کارکرد بیشتر کم رنگتر میشه. مثلا کابلها در شروع خیلی حالت خشک Dry Sounding دارند و بافت Texture صداشون خوب نیست و صدا Micro Dynamic نداره بعلاوه اینکه تو فرکانسهای پایین هم گسترش و ریتم ندارند اما بمرور بهتر میشوند. البته همه کابلها ممکنه در ابتدا اینگونه نباشند اما بهر حال هر کامپوننتی در ابتدا یه حالت خاصی داره که بمرور خوب میشه. یکی از مهمترین پارامترهای دمو همین مساله هست. باید دقت کنید اگه کسی برای شما دمو گذاشته دستگاهش خوب کارکرده باشه و گرم شده باشه و اگه شما چیزی رو خریدید حداقل 200 ساعت باید صبر کنید تا بتونید در مورد صدا حرف بزنید. علی رغم توصیه کمپانی ها برای کارکرد مثلا 40 ساعت باید بگم با تجربه من هر دستگاهی حتی یک کابل Interconnect نیاز به حداقل 200 ساعت زمان داره و من فکر میکنم 300 ساعت زمان معقولی هست. البته بعضی دستگاهها حتی تا 500 ساعت هم نیاز دارند تا به یک حالت پایدار برسند و واقعا صداشون (اگه روزی 5 ساعت سیستم رو روشن نگه دارید) بعد از سه ماه  Break-in میشه. تعجب نکنید برای امتحان یک کابل Kimber سری KS بخرید ببینید آیا قبل 500 ساعت درست صدا میده یا نه.

مساله دیگه اینکه حتی بعد از دوره اولیه برای سرحال نگه داشتن صدا بهتره سیستم تو یک دوره طولانی خاموش نمونه و چه بهتر که روزانه حداقل یک ساعت کار کنه چون خاموش موندن طولانی مدت روی صدا تاثیر میگذاره و باز مدتی طول میکشه صدا به حالت پایدار برسه. رومی همیشه سیستمش روشنه.

در مورد صدای Break-in نشده کامپوننتها مشخص ترین مساله بافت صداست. شما از سیستم Warm up نشده یک صدای غیر rich از لحاظ هارمونیکی و کم تحرک با Micro Dynamic کم دارید و احساس میکنید صدا اون راحتی و rich بودن رو نداره.

سخت ترین کار Warm up کردن اسپیکر و Power Amp هست که یه راه حلهایی دادند (مثلا دو تا اسپیکر رو روبروی هم بدون فاصله از هم قرار بدید و سیگنالهای دو کانال با هم 180 درجه اختلاف فاز داشته باشند) اما بهرحال همه اعضای خانواده در دوره گذرا صدا رو میشنوند. من برای Power Amp دو تا امپدانس 4 اهم درست کردم تا بدون سرو صدا سیستم کار بکنه اما اسپیکر رو نمیدونم باید چکارش کرد.

برای Warm up بهتره Transport سیستم کار نکنه و سیگنال دیجیتال رو از کامپیوتر بگیرید و به DAC سیستم بدید. خلاصه اگه شما هم وقتی Upgrade میکنید مثل من عجله برای شنیدن داشته باشید Warm up چیز زمانبری هست.

Read More

مفهوم سازگاری Matching

سه‌شنبه 12 سپتامبر 2006
/ / /

میشه سازگاری رو فقط یک چیز دانست اونم صدای خوب از کل سیستم . میشه به دو بخش تقسیم کرد مثل سازگاری از نظر کیفیت صدای خروجی و سازگاری از نظر الکترونیکی که در نهایت سازگاری از نظر الکترونیکی زیر مجموعه همون سازگاری برای کیفیت صدا قرار میگیره. البته من ترجیح میدم کمی قضیه رو بازتر کنم و این مفهوم رو به چند بخش تقسیم کنم. منظور از عبارت “سازگاری از نظر الکترونیک” به مفاهیمی چون امپدانس خروجی طبقه پیشین و امپدانس ورودی طبقه بعدی و یا “فیدبک منفی” برمیگرده که دو تا کامپوننت باید با هم سازگار باشند. منظور از عبارت “سازگاری از نظر صدا” به سازگاری دو کامپوننت از نظر جنس و خصوصیت صدا برمیگرده که در نهایت باید صدای مجموعه خوب باشه.
1. سازگاری آکوستیک اتاق با بلندگو از نظر صدا
2. سازگاری الکترونیک سیستم (کل کامپوننتهای سیستم غیر از بلندگو) با بلندگو از نظر صدا
3. سازگاری الکترونیک سیستم (کل کامپوننتهای سیستم غیر از بلندگو) با بلندگو از نظر  الکترونیک
4. سازگاری کامپوننتهای الکترونیکی سیستم با هم از نظر  صدا
5. سازگاری کامپوننتهای الکترونیکی سیستم با هم از نظر  الکترونیک
در مورد اول باید به مشخصه های بلندگو و اتاق توجه داشت. یک بلندگوی 3way بزرگ رو نمیشه تو یک اتاق کوچک گذاشت و یک بلندگو با باس محدود رو در اتاق بزرگ گذاشتن و در فاصله دور از بلندگو نشستن کار منطقی نیست. بعضی بلندگو ها پترن خوبی ندارند و به آکوستیک اتاق حساس هستند، نباید اونها رو در محیط پر بازگشت گذاشت . در این مورد بعدا بیشتر توضیح میدم.
در مورد دوم باید بگم از نظر من هر بلندگو و هر سیستم الکترونیکی (اعم از Pre یا Power یا …) یک مشخصه صدا داره که با جمع شدن همه مشخصه ها باید به یک صدای خوب برسیم. هنوز نفهمیدم آیا این مساله رو میشه با تحلیل فرکانسی درک کرد یا نه اما بعضی ها معتقدند اگر پاسخ فاز سیستمها هم خوانی داشته باشه و پهنای باند طبقه قبلی بیشتر از طبقه بعدی باشه صدای بهتری داریم. اما من نمیدونم چقدر این مطلب درست هست اما تجربه ام میگه بخشها باید بشکلی خوب با هم کنار بیایند. مثالهایی هم از سازگاری هست. مثلا میگن B&W و Apogee با Krell خوب جواب میده و Dynaudio با Plinius .
مساله سوم بر میگرده به سازگاری Power Amplifier  با بلندگو از نظر جریان دهی و فیدبک منفی. مثلا اگه امپدانس اسپیکر بین 4 و 8 تغییرات داره و تغییرات فاز امپدانسیش هم زیاده بهتره از یک Power با توان درایو 8 و 4 و 2 استفاده بشه. در مورد این بخشها بعدا بیشتر توضیح میدم.
مساله چهارم به همخوانی جنس صدای کامپوننتها برمیگرده که باید به هم همخوانی داشته باشند. مثلا تاکید میکنند کابل Interconnect بهتره از جنس کابل اسپیکر باشه و یا Pre و Power از یک مارک انتخاب بشه.
مساله پنجم هم به سازگاری الکترونیکی برمیگرده. مثلا Pre بتونه Power رو درایو کنه یا کابل Interconnect اثر سلفی و خازنی زیادی نداشته باشه تا Pre بتونه راحت به power جریان بده.
باید بگم در مورد خرید سیستم بعد از مساله آکوستیک باید سازگاری رو مد نظر قرار بدیم چون یک سیستمی که خوب جمع شده میتونه از سیستمی با چند برابر قیمت خودش که خوب جمع نشده بهتر صدا بده و ارزش Musicality بیشتری داشته باشه. به این مساله خیلی باید توجه داشت. سازگاری در همه قسمتهای عبور سیگنال باید لحاظ بشه تا در مجموع صدای خوبی داشته باشیم.

Read More