واقعیت و مجاز

واقعیت و مجاز

شنبه 3 دسامبر 2011
/ / /

خود های فای جدا از وجود یک واقعیت در بیرون تصویری در ذهن هر کدوم از ما داره که این تصویر ذهنی برای هر کسی به شکلی خاص هست.

ما از های فای جدا از واقعیت بیرونیش یک ذهنیتی میسازیم و با همون ذهنیت با های فای در ارتباطیم. مثلا عده ای اونقدر به کامپوننت ها علاقه مندند که ممکنه ازشون کلکسیونی داشته باشند حتی بدون اینکه اون کامپوننت ها رو صداشو بشنوند. یا ممکنه کسی کلا سالی یکبار دوست داشته باشه سیستم صوتی اش رو عوض کنه حتی اگر صدایی که میشنوه خیلی خوب باشه. یا کسی اصلا تعصب و علاقه شدیدی روی یک برند داره که حتی با صدای معمولی اون برند اما باز دوست داره اونو داشته باشه.

مثال هایی که زدم مربوط به خرید بود و مفهومی که من بهش فکر میکنم یعنی تصویر های فای در ذهن هر علاقه مند فقط محدود به واکنش شخص به های فای برای خرید نمیشه. در زمینه کسب اطلاعات هم هر کدوم ما الگو و ذهنیت خاصی رو دنبال میکنیم. عده ای مجلات رو تو ذهنشون تبدیل میکنند به مرجع معتبر ، یکی رومی رو نگاهش رو دوست داره و خلاصه هر کدوم ما دوست داریم یک شکلی به های فای تو ذهنمون بدیم که این ذهنیت از نگاه من بیشتر اوقات با الگوهایی ذهنی شکل میگیره که شباهت نتیجه خروجی رو با واقعیت ای که در بیرون هست متفاوت میکنه.

منظورم اینه ما از هر مقوله ای در های فای چیزی تو ذهنمون میسازیم که این ذهنیت رابطه منطقی و دقیقی با واقعیت نداره بلکه یه ویژوال هست که مختص ذهن ماست.

بحث اینه که آیا ارزش این ذهنیت مجازی به منطبق بودن بیشترش با واقعیت هست و یا نه ارزش این ذهنیت به چیز دیگری وابسته هست.

دقیقا مثل بحث ارزش صدای یک سیستم صوتی که objectivist ها میگن ارزش یک کامپوننت مثل آمپلی فایر به پاسخ ایده الش زیر اسکوپ هست اما Subjectivist ها میگن ارزش اون به ارتباطش با حس شنیداری هست.

بحث من اینه ارزش یک ویژوال به تطبیقش با واقعیت وابسته نمیشه اگر و تنها اگر خروجی این ویژوال به کسی صدمه نزنه و خود شخص در ارتباط با این ویژوال لذت ای که بدنبالش هست رو ببره. ارزش هر ویژوال از دید من به میزان ارتباط خوبش با خالق اون ویژوال برمیگرده و نه تطبیقش با واقعیت. اگر من از خریدن برند X لذت میبرم و حتی میدونم این برند صداش خیلی معمولیه این انتخاب تا زمانی که به کسی صدمه ای نمیزنه اشکالی نخواهد داشت.

یعنی اگر کسی دوست داره فکر کنه رومی هر چی گفته درسته خب اشکالی نداره اون آدم آزاده از این نوع دیدگاهش راضی باشه و کل نوشته های رومی رو سر لوحه کارش قرار بده و یا اگر کسی خیلی دوست داره بلندگوش پاسخ خوبی زیر اسکوپ داشته باشه میتونه تهیه اش کنه و ازش لذت ببره و حتی اگر اون بلندگو صدای خوبی نداشته باشه و ممکنه کسی حتما دوست داشته باشه خودش چیزی رو بسازه و حتی با صدای معمولیش بازهم روی ساخته اش تعصب داشته باشه و فکر کنه بهترین چیز دنیا رو ساخته.

هر ویژوالی محترم هست و من دنیا رو با همه ویژوال هاش جالب میبینم و این ویژوال ها تا صدمه ای به کسی نزنه بنظر من تا آخرین درجه دوری از واقعیت هم وجودش مشکلی نخواهد بود.

دنیای واقعی ما هم همینطوره و هر کسی به شکلی با ویژوالی که داره در ارتباطه و آدم هایی که ویژوال های شبیه تر دارند به هم نزدیک میشن و از هم صحبتی با هم لذت میبرند. مثلا علاقه مندان به بلندگوی X خیلی خوشحالند که X دارند و پیش هم از انتخاب ای که کردند تعریف میکنند، کسانی که عقیده هاشون شبیه به هم هست خیلی بیشتر از هم صحبتیشون با هم لذت میبرند و کلا هر چقدر این ویژوال ها به هم شبیه تر باشه نزدیک شدن آدم ها به هم بیشتره.

از نگاه من ویژوال ها دقیقا مثل جزیره هایی که قبلا نوشتم محترمند و جالب و من فکر نمیکنم آدم عاقل و با شعوری بخواد ویژوال های خودشو برتر بدونه و سعی در تحقیر ویزوال های دیگری بکنه تا ویژوال خودشو به بقیه تحمیل کنه.

این کار رو کسی میکنه که حتما منافعی داره ، مثلا آدمی مثل هیتلر و همه دیکتاتور ها دوست دارند همه آدمها ویژوال هاشون یک چیز باشه تا تمرکز قدرت بوجود بیاد و از این تمرکز قدرت منافعشون تامین بشه. اما آدم هایی که منافعی ندارند دنبال تغییر دیگران برای شبیه کردن و یکی کردن ویژوال ها نیستند.

اما نقد و روبرویی ویژوال ها موضوعی هست که درخور توجه هست. تا اینجا گفتیم هر ویژوالی محترم و ارزشش به لذت خود شخص برمیگرده و هیچ حرفی از نقد و رویارویی ایده ها و ویژوال ها نداشتیم.

من معتقدم فضای نقد و رویارویی ویژوال ها ابتدا با تعریف یک میدان مفهوم پیدا میکنه و بعد با یک متد ارزش گذاری درست جهت تطبیق با واقعیت.

همه المان های ویژوال قابل رفتن به فضای نقد نیست چون یک سری چیزها به احساسات برمیگرده و اصلا مفهوم اش به نقد ربط پیدا نمیکنه اما شاخص هایی هم هست که چون با واقعیت قابل قیاس هست میتونه وارد فضای نقد بشه.

موقعی که انیشتین نظریه نسبیت رو داد تا هواپیما نفرستادند و در عمل معلوم نشد که ساعت ای که در هواپیما بود تاخیر پیدا کرده کسی واقعا این نظریه رو نمیتونست باور کنه.

در مورد فضای های فای هم بنظر من هر کسی خیلی جالبه ایده هاشو داشته باشه و از فضای ذهنی ای که داره لذت ببره و اونطوری که دوست داره به های فای واکنش نشون بده مثلا بجای چیزی که من دوست دارم بره یه چیز دیگر رو بخره و این موضوع کاملا طبیعی و بدون مشکل هست و حتی یکی هم میتونه از ویژوال هاش برای همه تعریف کنه که بنظر من هر کسی آزاد هست این کار رو بکنه اما اگر کسی ادعای تطبیق نظرات و ایده هاشو با واقعیت داره یا ادعای عدم تطبیق ایده های کسی دیگر رو داره باید بدونه نتیجه میزان تطبیق هر ویژوالی با واقعیت باید در عمل مشخص بشه.

من به نقد اعتقاد دارم و فکر نمیکنم واقعیت واحدی وجود نداره و همه ویژوال ها در تطبیق باید واقعیت ای نسبت به خالق ویژوال سنجیده بشوند. یعنی بنظر من اگر وارد فضای نقد بشیم نسبیتی وجود نداره و یک واقعیت مشخص وجود داره که باید ارزش ایده رو در تطبیق با اون با متدی صحیح بسنجیم.

این دیدگاه یعنی صدای بهتر واقعیتی یکتا هست و شامل نسبیت نمیشه و ممکنه در عمل ویژوال آقای X از ویژوال آقای Y به واقعیت نزدیک تر باشه.

این سایت رو من بر مبنای تجربه های شنیداریم پایه گذاری کردم و ایده هام رو توش شرح دادم، این ایده های من جهت یکی کردن ذهنیت همه تبدیل به سایت نشده چون من نه فروشنده ام و نه مجله ای دارم که با اون نوشته ها ازش پول دربیارم و برام هم فرقی نمیکنه ویژوال ها و ایده های دیگران چی باشه.

این سایت برای مخاطب فقط فرصتی است برای تعمق بیشتر در زمان تجربه های شنیداری تا شاید با برخورد با ایده های من یا لینک هایی که از رومی و آرتور و مایک و … میگذارم در زمان کمتری تو مسیری که در پیش گرفته چیزهایی که خودش بدنبالش هست رو سریعتر محقق کنه.

بنظر من هر کسی باید از ویژوال هاش خوشحال باشه و دنبال چیزی رو که دوست داره بگیره و نگران و حساس این نباشه ویژوال هاش با بقیه و یا با دیگران فرق میکنه و در ارتباط با ویژوال های دیگران بدنبال فرصتی برای ارتقاء یا بهتر کردن ویژوال های خودش بر مبنای خواسته های خودش باشه و نه شبیه شدن به دیگران.

دنیای ما دنیای بزرگی هست که اجازه داده هر کسی شکل خودش باشه اما شاید بخاطر عدم درک درست فضایی بوجود بیاد که همه براحتی اعتماد به نفس ابراز خودشون رو نداشته باشند اما من و شما باید حساسیت هامون رو کمتر کنیم و به خودمون این آزادی رو بدیم که با اعتماد به نفس و خیال راحت جدا از دیگران از ویژوال هامون لذت ببریم.

3 Comments