میشه گفت این review بیشتر یک مقایسه هست تا تحلیل کامل کابل Choseal مدل BB-5605.

سیستمی که کابل در آن تست شد سیستم خودم بود.

کابلهایی که قبلا از آنها استفاده کردم عبارت بودند از :

Accuphase Interconnect 1.0m – 150$

Transparent Cable Link 1.0m – 300$

Van Den Hul The Second 0.6m – 220$

کابل Choseal یک متر طول داشت و به رنگ مشکی بود. یک نویز گیر هم وسط کابل تعبیه شده بود و در یک بسته بندی خوب قرار داشت. قیمت کابل 110 دلار و ساخت کشور چین بود. چین در بازار های فای هم وارد شده و فعالیت های خوبی داشته. قبل از این کابل سری محصولات شانلینگ رو شنیده بودم که هر کدوم در در کلاس قیمتی خودش خوب بود بخصوص مدل T100 از سری سورس دیجیتال.

کابل رو به سورس Accuphase DP-55v و آمپلی فایر Krell -300il وصل کردم . در اولین برخورد صدا آروم بود و من با خطایی در صدا مواجه نشدم و صدا حالت کنترل نشده و از دست رفته نداشت. برام جالب بود چون اکثر کابلهای ارزان تو سیستم Full range بدون خطا صدا رو منتقل نمیکنند. اسپیکر Dynaudio به upstream حساس هست و براحتی اشکالات صدا رو نشون میده در نتیجه حس کردم باید کابل خوبی باشه. طبق تجربه قبلی باید کابل یه 200 ساعتی تو سیستم میموند تا دوره اولیه اش طی بشه اما صدا خیلی سریع بعد 24 ساعت به یک حالت پایدار رسید. حدس میزنم این کابل در کمپانی Warm up شده باشه چرا که صدا از لحاظ هارمونیکی تقریبا کامل بود و بافت صدا مشکلی نداشت.

همانطور که گفتم نوشته های زیر یک تحلیل کامل نیست بلکه بیشتر یک مقایسه هست چرا که نه سیستم من رفرنس هست و نه کابلهای قبلی مورد آزمایشم رفرنس بودند. اما با توجه به آشنا بودن گوش خودم با سیستم و تجربه های قبلی سعی کردم اثر کابل رو روی صدا مشخص کنم.

کابلی که الان از اون استفاده میکنم کابل Van Den Hul مدل The Second هست که تماما از کربن ساخته شده و کابل مورد تست و کابل Transparent هر دو از مس خالص OFC ساخته شده اند. کابل Accuphase هم گرچه قیمتی بالاتر از Choseal داشت اما حتی در کلاس صدای Choseal هم نبود.

اما مقایسه VDH و Choseal :

در نگاه اول بیشترین تفاوت برمیگشت به مساله Neutrality که کابل Choseal هم Neutral تر بود و هم گسترش فرکانسی بیشتری داشت. صدا هم در ناحیه پایین گسترش و کنترل بیشتری داشت و هم در ناحیه بالا گسترش یافته تر بود. اصولا کابلهای کربنی و هایبرید در مقایسه با کابلهای مسی و نقره ای پهنای باند کمتری دارند و صدا محدود تر شنیده میشود. مساله بعدی تصویر صدا Soundstage بود که عمق و ابعاد صدای Choseal بیشتر از VDH بود. فضای ساخته شده حجم بیشتری داشت و در این فضا استرینگ های صدا تمرکز و Focus بیشتری داشتند. صدا با Choseal حالت Sharp تر و متمرکزتری داشت اما صدای VDH حالت Round تر و غیر متمرکزتری داشت. این حالت در مقایسه Solidstate و Tube هم وجود دارد و سیستمهای Solid بخاطر سرعت بیشتر صدای Sharp تری دارند و Tube ها حالت Round تر و Sweet تر. با اینکه دقت بیشتر با سرعت بیشتر رابطه داره اما خیلی ها صدای Round تر رو بیشتر دوست دارند. شاخص مهم دیگه پاسخ فاز کابل در حوزه فرکانس هست که روی مشخصه صدا در Stage تاثیر میگذاره و اگه این مشخصه خطی نباشه صدا حالت طبیعی خودش رو از دست میده. هر چقدر طول کابل بیشتر باشد حتی بدون جبران ساز مساله پاسخ فاز مهم تر میشه چرا که با افزایش طول کابل میزان اثر سلفی و خازنی کابل بیشتر میشه. بعضی کمپانی ها از جبران ساز استفاده میکنند تا این اثر سلفی و خازنی رو کم کنند اما بیشتر مواقع پاسخ فاز سیستم تغییر میکنه و صدا یه جورایی از حالت طبیعی فاصله میگیره. من جبران سازها رو دوست ندارم و فکر میکنم استفاده کردن از حداقل طول کابل بهترین راه حل هست. خوشبختانه کابل Choseal از جبران ساز استفاده نکرده و شکل صدا حالت طبیعی داشت. صدای سیستم از سکوت بیشتری برخوردار و نویز زمینه کمتر بود. شاید نویزگیر و شاید هم شیلد مناسب عامل این مساله بود. صدا نسبت به VDH وزن بیشتری داشت و در مجموع بخاطر گسترش بیشتر انرژی بیشتری منتقل میشد. وضوح صدا و توزیع انرژی در نواحی فرکانسی بهتر بود و جزئیات بیشتری از صدا بگوش میرسید. وضوح و گسترش بیشتر با کنترل خوب صدا و عدم بیرون زدگی و نا آرامی همراه بود. خیلی از مواقع یک کامپوننت بشما وضوح و گسترش فرکانسی بیشتری میده تا جزئیات رو بهتر بشنوید اما اون آرامش لازم در صدا رو بشما نمیده. کابل Choseal حالت Forward و تیز نداشت. صدا در ناحیه پایین شفاف تر و کنترل شده تر بود و صدا در ضربات Bass فوروارد نمیشد. انرژی صدا در ناحیه باس بیشتر شده بود اما بخاطر توزیع درست، صدا راحت بگوش میرسید اما کابل VDH در این قسمت کمی مشکل داشت، هم وضوح کمتری داشت و هم تا حدی حالت Boom در ناحیه پایین داشت. صدا در ناحیه بالا با Choseal از فضای بهتری برخوردار بود و در عین گسترش اصلا grain نداشت و صدا راحت و airy پخش میشد. رکورد خوب، بهتر و رکورد بد بدتر پخش میشد و صدا سانسور نمیشد اما VDH حساسیت کمتری داشت و در ناحیه بالا Roll off تر بود. در مورد کاراکتر داشتن صدا که مربوط به ساخت یک کامپوننت میشه باید گفت کابل چینی اصلا حالت Cheap نداشت و کاراکتری رو به صدا اضافه نمیکرد و حالتی تمیز و خالی از اعوجاج Distortion داشت.

اما مساله مهمی که گوش من به اون حساس هست بافت Texture صداست در ناحیه وسط و بالا. کابلها میتونند تاثیر زیادی در این بخش داشته باشند. هر چقدر یک کامپوننت Musical تر باشه بافت صدای نرم تر و بهتری داره و در دراز مدت گوش رو خسته نمیکنه. قضاوت در این مورد تو سیستم من کمی مشکل هست چرا که من هم از سورس دیجیتال استفاده میکنم و هم سیستم کاملا Neutral ندارم. مساله Texture صدا به سازگاری هم بستگی داره و ممکنه یک کابل در یک سیستم باعث بشه صدا بسمت بهتری بره و در یک سیستم دیگه بسمت بدتر. در این مورد مقایسه دو کابل به سیستم وابسته میشه. کابل VDH در سیستم من بافت صدای بهتری داشت و صدا در ناحیه وسط حالت Sweet تری داشت. کابلهای کربنی با سورس های دیجیتال و آمپلی فایر Solidstate بهتر جواب میدهند ولی ممکنه در سیستمهای آنالوگ مبتنی بر لامپ خوب جواب ندهند. اینها بیشتر وابسته به مساله Matching هست و اکثر Audiophile ها برای Tune کردن و Setup نهایی از کابلها استفاده میکنند تا به یک صدای بالانس و خوب برسند. بعضی کمپانی های سازنده کابل هم برای مدلهای Solid و Tube هرکدام پیشنهادهای خاصی دارند. در هر حال صدای VDH بافت بهتری داشت و صدا رو از این جهت بهتر Render میکرد. نکته آخر مساله Timing صدا بود که هر دو کابل خوب جواب دادند و خطایی نداشتند فقط کمی در Complex music صدای Choseal راحت تر پخش میشد.

نتیجه اینکه Choseal خطایی در صدا نداره و از نظر قیمتی در مقایسه با سایر کابلها عالیست. بنظر میرسه چین میخواد قیمتها رو به یک سوم کاهش بده.

با تشکر از آقای امیدوار و همکاری صمیمانه ایشان.

سیستم در محیط استودیوی آوین آوا دمو شد و فضای آکوستیکی در ولوم متوسط پاسخ خوبی داشت البته برای ناحیه فرکانسهای پایین چندان مناسب نبود. اسپیکر های شرکت منگر از تکنولوژی خاصی بنام MSW بهره میبرند و کل ناحیه فرکانسی از 150 هرتز تا 30 کیلو هرتز فقط با یک درایور MSW با پاسخ فازی خوب و سرعت پاسخ دهی زیاد پوشش داده میشود. از 150 هرتز به پایین توسط درایورهای معمولی با تابش مستقیم استفاده میشود و کل بلندگو فقط از یک کراس آور در فرکانس 150 هرتز استفاده میکند. هرچقدر تعداد کراس آورها کمتر و طراحی آنها بهتر باشد و نیز پاسخ فاز درایورها همخوانی بیشتری داشته باشد صدای Coherent تری خواهیم داشت. صدای منگر از لحاظ تمرکز در Stage و یکدست بودن شکل Stage در نواحی فرکانسی عالیست. در مورد MSW بیشتر توضیح خواهم داد چرا که حرفهای جدیدی برای گفتن دارد. الکترونیک سیستم Shanling بود، این کمپانی چینی میباشد.

باید بگم تجربه صدای منگر کاملا یک تجربه جدید برام بود و صدای اون شباهتی به بلندگوهای معمولی نداشت. قبل از تحلیل صدا بهتره در یک جمله مهمترین مشخصه رو بگم و اون اینه که صدا بیشترین شفافیت رو با جزئیات کامل در حالتی کاملا نرم و راحت با بافتی یکدست و پیوسته در ناحیه وسط و بالا داشت. احساس کردم صدا خیلی به من نزدیکه بدون حالت گنگ و مبهم. صدا فوق الهاده زنده و طبیعی بود و احساس انرژی مثبت رو به شنونده میداد. مدل 103 منگر برای دادن یک باس خوب نیاز به فضای بزرگتر و یک Power بهتر داشت اما فضا این اجازه رو نمیداد.

از نظر من منگر احتیاج به کابل اسپیکر خوب و تا حدی Upstream خوب داره تا پتانسیلش کامل مشخص بشه. سیستم در ناحیه بالا کمی roll off داشت که به الکترونیک برمیگشت . منگر کمی در بازه فرکانسی کاراکتر داره و کاملا Neutral نیست و شما احساس باز بودن صدا رو زیاد حس نمیکنید (بر خلاف 3way ها که Complex Music رو راحت با جداسازی کامل ارائه میدهند) و البته مشخصه صدا هنگام انتقال از کراس آور تغییر میکنه و این نشون میده جنس صدای MSW با درایور ناحیه پایین خیلی همخوانی نداره و ما احساس عدم پیوستگی در ناحیه کراس آور داریم. منگر نیاز داره تا این دو یونیت رو بهتر به هم پیوند ب.

مهمترین مشخصه صدای منگر در ایجاد حس شنیداری اون هست که به گوش من خیلی خوب بود. این بلندگو در صورت سازگاری با الکترونیک Upstream در طولانی مدت خستگی کمی داره و گوش میتونه ساعتها از شنیدن اون لذت ببره.

پیشنهاد میکنم به منگر گوش کنید. آلمانیها با این اسپیکر حرف تازه ای زدند. با تشکر از آقای امیدوار بخاطر دموی خوبشان.

Setup :
Location: AvinAva Studio, Tehran, Iran
Speaker: Manger zero box 103/3
Amplification. : Shanling SP 80c mono power Amp
Digital Source: Shanling CD T300 Limited Edition + Power supply
Speaker Cable: Hidiamond +1 (3m)

Review نوشتن برای یک جز سیستم سخت تر از کل سیستم هست و برای اینکار باید سیستم رفرنس داشت و کاملا به خیلی از پارامتر ها مسلط بود. شنونده باید کاملا به صدای سیستم رفرنس آشنا باشه و بتونه در بهترین حالت (یعنی در Matching کامل) کامپوننت جدید رو در سیستم قرار بده. خیلی از review های افراد غیر حرفه ای به اون کامپوننت بر نمیگرده بلکه به کل سیستم برمیگرده و شما به هیچ عنوان نظر اشخاص رو در این حالت ملاک قرار ندهید. یک سورس دیجیتال تو سیستم من ممکنه عالی جواب بده اما در سیستم شما نه. مثلا آمپلی فایر Linn Solo 500 با PreAmp خودش و یک اسپیکر مثل JMLab عالی جواب میده اما با یک Pre لامپ ممکنه اصلا اون جواب لازم رو نده. تو این مورد خیلی باید دقیق بود و برای همینه من همیشه تاکید دارم برای جایگزین کردن یک کامپوننت حتما باید کامپوننت جدید رو در سیستم خودتون در شرایط یکسان با کامپوننت قبلی مقایسه کنید. در مورد شرایط تست بعدا مینویسم.

نتیجه اینکه به حرفهای دیگران در مورد یک کامپوننت زیاد توجه نکنید و برای خرید،کامپوننت جدید رو در سیستم خودتون تست کنید.

در دنیا مجلات زیادی در مورد های فای منتشر میشه و هر کدوم به شکلی در مورد سیستمها review مینویسند. بعضی ها مشخصات فیزیکی رو هم اندازه گیری میکنند تا ما احساس کنیم به اطلاعات بیشتری دسترسی داریم. نکات جانبی و مسایل مربوط رو هم بررسی میکنند و در انتها اکثر اونها به سیستمها از یک تا پنج ستاره میدهند تا ما از نظر مجلات با خبر باشیم.

بعضی مجلات سیستمها رو کلاس بندی میکنند و بعضی فقط ستاره میدن، مجلاتی هم هستند که امتیاز میدهند و اونهایی که امتیازات بالاتری دارند در بالای جدول قرار میگیرند.

همه اینها برای اینه که ما بدونیم نظر مجلات معتبر دنیا در مورد چیزی که میخریم چی هست.

سوال اینجاست که مجلات میتونند به ما کمک کنند یا نه؟

از نظر من کارکرد مجلات در عمل بیشتر کمک به بازار HiFi هست تا کمک به ما.

خیلی ها رو دیدم (خودم هم دو سال پیش اینجوری بودم) که خیلی به نظر مجلات اهمیت میدن و بر اساس جوایزی که یک سیستم میگیره خرید میکنند اما این روش اصلا پاسخگو نیست.

آیا اگه در کنار آقای John Atkinson قرار بگیرید و ایشون به یک سیستم درجه A بدهند جرات میکنید بگید من از صدای این سیستم خوشم نمیاد و از نظر من این سیستم در کلاس B هست؟

آیا اگه همه مجلات به یک کامپوننت از ۵ ستاره 2 ستاره بدهند و شما از صدای اون خوشتون بیاد اون رو میخرید؟

اکثر آدمهایی که من دیدم این خصوصیت رو نداشتند پس بهتره کمی دقت کنیم چه روشی بهتره، تجربه شنیداری بیشتر برای اتکا به حس خودمون یا نگاه کردن به ستاره های مجلات؟!

همه این چیزها رو گفتم تا یه نتیجه بگیرم اونم اینه هر کس به اندازه تجربه هاش میتونه در انتخاب درست موفق باشه نه با review خوندن و چه خوبه ما تجربه هامون رو بیشتر کنیم تا این اعتماد به نفس رو داشته باشیم که خودمون انتخاب کنیم.

متن زیر نگاه شرکت FM Acoustics به مساله تحلیل صداست :

A seriously researched in-depth review can provide great insight into a product which otherwise a potential user might not be able to get. This is where responsable reporting comes into play.

Any review should be read conciously. It can only be a guide. It is only of use if you have some similar musical inclinations as the writer. If say, the reviewer has experience with R&R, he may not have the background to report accurately when the unit under review is used for combo jazz or for symphonic music. The product may not at all be suited for someone who likes such music styles. Such a review leads to wrong conclusions or may be outright misleading.

It is an unfortunate fact that not all reviewers take a neutral stance, so when reading a review be aware that some reviewers may have a bias towards certain brands because of reasons not stated or may otherwise have been ‘motivated’ *. It is a good idea to read a few different reports of the same reviewer thereby getting a feel for what he listenes to and what characteristics are important to him.

Never invest in any audio product before hearing it for yourself in carefully controlled surroundings with a variety of sources and on a similar system as your own.
…and, remember to always judge with your own ears (holding a review next to your ear will not produce any music…).

While most reviewers try to retain an independent stance, sometimes less ethical reviewers are carried away. Some even have succumbed to “pecuniar enticements” of certain manufacturers.

* An example of what can be experienced: a while ago we were contacted by a well known reviewer who asked to be supplied a number of different P.I.T. cables for trials. A few days after receiving them he called us, enthusiastically reporting the fantastic improvements he was able to get with the cables. He then added that the review would be “sensational” so would we please sign an agreement for a number of advertisements “to support this”.
We made it quite clear that such methods are not in line with the philosophy of FM ACOUSTICS.
Not only did the review never appear but we never got back our cables worth 10’000 Swiss Francs. He did not sell the P.I.T. cables (yes, another “reviewer” actually sold the unit under review…) but is still using them today as his absolute reference and – only when asked specifically – admits to visitors that the system loses fidelity when he replaces them with other cables…

The reviews included here were written by well known, seasoned writers and are informative even if they are not able to explain every little detail in full because of space constraints.

Of course, no form of compensation was received by any reviewer and no units were ‘loaned permanently’…

باید بگم الان تو دنیا مد شده برای کالاها غیر از مشخصات یک Review هم نوشته میشه. یعنی کسانی که اون کالا رو استفاده میکنند نظرشون رو اعلام میکنند که مشخص کنند این محصول در عمل چه خصوصیاتی داره. در مورد های فای هم به همین شکل هست. سری به سایت Audio Review بزنید تا ببینید کاربران سیستمهای صوتی چی مینویسند. اما review نوشتن یا به اصطلاح فارسی، “تحلیل صدا” کار خیلی ساده ای نیست و کسانی هستند که سالها وقت گذاشتند تا با کسب تجربه بتونند در مورد صدای یک سیستم حرف بزنند. تحلیل گران برای درک و انتقال مفاهیم از یکسری عبارات استفاده میکنند تا بتوانند بر روی کاغذ صدا رو تحلیل کنند. این عبارات را در قسمت “اصطلاحات” توضیح خواهم داد. برای یک شنونده عادی تحلیل سیستم ضروری نیست و اون فقط باید بتونه تشخیص بده این صدایی که میشنوه رو درست هست یا نه اما برای dealer ها یا reviewer ها این مساله لازمه. یک dealer باید بتونه با درک صدا بفهمه ایرادات صدا به کدام بخشها بر میگرده تا بتونه به مشتری کمک کنه. برای شروع باید بتونیم اول صدای کل یک سیستم رو تحلیل کنیم و بعد با داشتن سیستم رفرنس میشه اجزا رو جدا جدا تحلیل کرد. در حال حاضر گوشهایی در دنیا هست که میتونه کوچکترین تغییرات رو (مثل تغییرات صدا ناشی از تکون خوردن کابل اسپیکر) حس کنه و به شما اونها رو گزارش کنه. اکثر مجلات های فای دنیا مثل Stereophile بخش مهم کارشون تحلیل صداست اما نه تحلیل درست صدا.

فقط تو سایت goodsoundclub دنبال نوشته های معتبر باشید.